آفتابنیوز : آفتاب: حجتالاسلام بزرگواري، نماينده كهگيلويه و از اعضاي جبهه پايداري، روز چهارشنبه در حاشيه جلسه علني مجلس و در گفتوگو با «اعتماد»، بار ديگر بر حمايت از سعيد مرتضوي تاكيد كرد و با بيان اينكه جبهه پايداري همان جرياني است كه احمدينژاد را به رياستجمهوري رسانده، اعلام كرد وضعيت فعلي اقتصادي كشور چون به دليل ايستادگي بر اصول، به وجود آمده، قابل افتخار است.
شما به عنوان يكي از اعضاي جبهه پايداري بفرماييد كه نامه حمايت از مرتضوي را اعضاي جبهه پايداري امضا كردهاند يا نه؟
همه نمايندهها بودهاند. هم اعضاي جبهه پايداري و هم ديگران. البته نامهيي كه من از آن اطلاع دارم مربوط به زمان انتصاب آقاي مرتضوي است و چيز جديدي نيست. در آن زمان نامهيي آوردند و من هم امضا كردم ولي اگر جديدا نامه ديگري امضا شده من در جريان نيستم.
محتواي نامهيي كه امضا كرديد چه بود؟
اعلام حمايت از انتصاب آقاي مرتضوي در جايگاه جديدشان بود.
بنابراين جبهه پايداري از آقاي مرتضوي حمايت ميكند؟
همه را نميتوانم بگويم اما ما تعدادي از اعضاي جبهه پايداري هستيم كه موافق هستيم. من معتقدم آقاي مرتضوي در مواقع حساس در دفاع از نظام خوب عمل كرده است.
خب به هر حال شما آقاي مرتضوي را شايسته ميدانيد. با توجه به صحبتهايي كه درباره اختلافات شاخه قم و تهران جبهه پايداري مطرح است، اين حمايت از مرتضوي از جانب شاخه قم است يا تهران يا هر دو؟
من اين مساله را كلا تكذيب ميكنم چون جبهه پايداري تا الان جلسهيي نداشته كه درباره اين موضوع صحبت كند. ممكن است مثلا من يك روز جدا شوم اما اينها ربطي به انشقاق ندارد. ولي اختلافنظر هميشه هست.
اختلافي كه درباره مشايي داريد هم جدي نيست؟
نه؛ اكثر ما دولت را بدون مشايي قبول داريم. حالا كوچكزاده و بعضي افراد محدود هستند كه نظر آنها هم نظر جبهه پايداري نيست. اما اصل جبهه پايداري با دستور آيتالله مصباح براي اين به وجود آمد كه مرز ما به عنوان اصولگرا با مرز آقاي مشايي جدا شود.
حالا در اين مرزبندي شما، احمدينژاد كجا قرار ميگيرد؟
من در حد رييسجمهوري كه مورد عنايت رهبري است، قبولش دارم. اما اگر تفكرش پيرو تفكر مشايي باشد، نه. الان نميتوانيم بگوييم تفكرش دنبالهرو مشايي است اما ميگوييم در جايي كه احمدينژاد بگويد مشايي را قبول دارد از او حمايت نميكنيم. اما اين بحثها به هر حال باعث انشقاق در جبهه پايداري نميشود. مثلا برخي از ما در انتخابات رياست مجلس به آقاي لاريجاني راي داديم و به آقاي حداد راي نداديم. آن يك بحث صنفي بود و موجب انشقاق نميشود.
الان موضع شما درباره همين احمدينژاد فعلي چيست؟
از اين نظر كه رييسجمهور است و خدمات خوبي ارائه داده و مورد عنايت رهبر هم هست از او حمايت ميكنيم چون رهبري هم ميگويد تا روز آخر بايد از دولت حمايت كنيم و ما هم در تبعيت از رهبري از احمدينژاد حمايت ميكنيم.
خب اگر همين دولت از يك گزينه در انتخابات سال آينده حمايت كرد و مشايي هم حامي آن گزينه بود، جبهه پايداري از آن گزينه حمايت ميكند يا نه؟ ممكن است يكي از وزيران كانديدا شود و ما هم از او حمايت كنيم چون وزيران كه از مشايي حمايت نميكنند. حالا مشايي هم يك فرد است و اگر به يك نفر راي هم بدهد ما به او كاري نداريم. اما ميدانيم كه ديگر در دولت دخالت نخواهد داشت. او ديگر در دولت نخواهد بود و اصلا جبهه پايداري براي اينكه با مشايي و جريان انحراف مرزبندي كند، به وجود آمد.
اگر هدفتان مرزبندي با مشايي و انحراف بود كه ميتوانستيد به بقيه اصولگرايان اضافه شويد چون آنها هم منتقد اين جريان بودند و اصلا نيازي نبود كه شما جداگانه يك جبهه تشكيل بدهيد. ببينيد ما آن جمعيتي بوديم كه از اول آقاي احمدينژاد را آورديم. اصولگراها آن زمان يك عده طرفدار لاريجاني بودند و يك عده طرفدار قاليباف و يك عده طرفدار محسن رضايي. ولي ما آن جرياني بوديم كه از اول آقاي احمدينژاد را آورديم و معرفي كرديم و دوره نهم راي آورد، آن جريان بعدها در مجلس فراكسيون انقلاب اسلامي را تشكيل داد و بعد هم جبهه پايداري را تشكيل داديم.
شما كه خود را باعث و باني معرفي احمدينژاد و از نخستين حاميان او معرفي ميكنيد و همچنان هم او را تاييد ميكنيد، آيا حاضريد مسووليت اوضاع كنوني كشور را بر عهده بگيريد؟ نه ما الان منتقد هستيم. ما او را روي كار آورديم ولي در آن وضعيت او را انتخاب كرديم. الان هم اگر به انتخابات رياستجمهوري دور دهم برگرديم باز هم از احمدينژاد حمايت ميكنيم و به او راي ميدهيم چون آن طرف ميرحسين موسوي و كروبي و هاشميرفسنجاني بودند.
يعني حتي به قيمت اين اوضاع اقتصادي و هزينههايي كه ميپردازيم باز هم احمدينژاد را به ساير گزينههاي سال 88 ترجيح ميدهيد؟
اگر موسوي بود وضع بدتر ميشد و الان دلار به جاي دوهزار و 500 تومان، شده بود سه هزار تومان. اصلا معلوم نبود مملكت ما به كجا ميكشيد. مگر اينكه موسوي به اصول اساسي پا ميزد تا تحريم نشويم. اما به هر حال ما آن روز احمدينژاد را آورديم و الان هم منتقد او هستيم.
مردم كه احمدينژاد را نميشناختند، شما او را معرفي كرديد و حالا مسووليت كارهايش را قبول نميكنيد. پس چه كسي بايد مسووليت قبول كند؟ ما حمايت كرديم اما سوءتدبيرها را قبول نداريم. ما نظارت كرديم.
چرا شما وقتي نوبت به تعريف از اقدامات دولت ميشود خود را شريك آن ميدانيد اما وقتي نوبت به بررسي ضعفها ميرسد مسووليت قبول نميكنيد؟ اين مشكلات به خاطر اينكه احمدينژاد روي اصول پافشاري كرده و از حق هستهيي ما دست برنداشته، به او وارد ميشود. ما اين را ميپذيريم. ما مسووليت تحريمها را ميپذيريم.
يعني مسووليت دلار دوهزار و 500 توماني را ميپذيريد، اما معتقديد كه اين نتيجه ايستادگي بر اصول است؟ مسووليت اصلي را كه بايد وزير بپذيرد. اما اگر اين فشارها به علت ايستادگي بر اصول و دفاع از حق هستهيي است، ما اين مسووليت را ميپذيريم و به اين وضعيت افتخار ميكنيم.