کد خبر: ۹۸۸۵۲
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۴
سفری به شهرکرد؛

با ادامه سیاست‏های اقتصادی حاکم، آیا "شهرهای مرده" افزایش می‌یابند؟

در آینده با چه شهرهایی مواجهیم؟
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- سحر بیاتی: مردان این شهرکجایند؟ چرا شهر در وسط هفته تا این اندازه خلوت است؟چرا شهر مرده است؟ آیا تعطیل رسمی است که من خبر ندارم؟ آیا شخصیتی محلی درگذشته که همه جا سوت وکور است؟ چرا شهر تا این اندازه بی‌تحرک است؟

واردات آقای احمدی نژاد که دربودجه سال 89 چیزی حدود 70 میلیارد دلار برای آن پیش بینی شده ، اکنون به جای مهاجرت از روستا به شهر، مهاجرت از شهر به کلان‌شهرها و یا مراکز استان‌ها را شدت خواهد بخشید.

بعید نیست در چند سال آینده ما تنها با مراکز پرجمعیت در مراکز استان‌ها یعنی 30 کلانشهر بزرگ مواجه باشیم.این هم یکی از معضلات بزرگی است که گریبان کشور را گرفته ولی کسی به فکر آن نیست.این بحران در آینده نزدیک کشور را به خود مشغول خواهد کرد. ما قبلا با مهاجرت از روستا به شهر با روستاهای مرده مواجه بودیم.

به اشتیاق دیدن نادیده‌های سرزمین مادری با گروهی خبرنگار حوزه میراث فرهنگی ، محیط زیست حتی خبرنگار سیاسی که کوله بار سفر بسته اند دل می سپاری به جاده و می روی به سوی دیار عشایر " چهارمحال و بختیاری ".

در گرگ و میش یک روز بهاری می رسی به شهرکرد. طبیعی است که شهر خالی باشد و خلوت. در مهمان‌سرایی که به لطف دوستان منابع طبیعی استان برای ورود گروه آماده شده، گروه اندکی استراحت می‌کند تا برای گردش در شهرهای اطراف و خود شهرکرد آماده شوند.

کوهرنگ شهر لاله‌های واژگون و دشت‌های دامنه زردکوه‌، روستای زیبای ده‌چشمه و آبشار پیرغار شهر سرسبز سامان و پل زمان خان. بله این‌جا دامنه زردکوه و سرچشمه زاینده رود است. سرزمین عشایرغیور، نزدیکی‌های ظهر که راه می‌افتی برای یافتن یک مینی بوس با شهری روبه رو می شوی سرسبز و هوایی دلچسب اما همچنان خلوت.

به تقویم نگاه می کنم ؛ نه خبری از تعطیلات رسمی نیست، پس ساکنین این شهر را چه شده که از خلوتی‌اش هرچند خوشحالی و بهترین مکان را یافته ای برای فرار از هیاهوی تهران، اما دل‌نگرانی برای این خلوت عجیب.

مینی بوسی فرسوده را می‌یابیم و سوار می‌شویم تا برویم کوهرنگ همان جایی که تا کنون تنها اسم اش را با عسل‌های مرغوب و آب‌های معدنی شنیده بودیم، در طول مسیر راننده که حالا می داند مسافرانش خبرنگار هستند سر درد دلش باز می‌شود و دلیل خلوتی شهررا این‌گونه روایت می‌کند:"در شهرکرد و شهرهای اطراف کار نیست وضعیت اقتصادی مردم خراب است بیشتر جوان ها از شهر کوچ کرده اند."

گویی قرار است از این پس به جای مهاجرت از روستا به شهر از این پس مهاجرت از شهرها به کلان‌شهرها روی دهد و یا ایران خلاصه شود در 30 شهر که همان مراکز استان‌ها هستند و ما که سرمست از این دشت‌های سرسبز و دامنه‌های زیبای زردکوهی هستیم ناگهان به یاد طرح جدید رئیس جمهور یعنی مهاجرت معکوس می افتیم .

آیا چنین طرحی با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصادی و اشتغال در شهرهای کوچک امکان پذیر است؟ حالا که محصولات کشاورزی ما را هم این چشم بادامی های شرق آسیا تهیه می‌کنند و ما صاحب سیر چینی و گردوی چینی و دسته بیل چینی و...هستیم این همه باغ گردو را قرار است تنها نظاره گر باشیم؟

به روستاهای اطراف که می رسیم یاد سال گذشته تازه می‌شود انگار مردم این‌جا در همان سال مانده‌اند چرا که هنوز هم پوسترهای مهندس میرحسین موسوی بر دیوارهای کاه گلی‌شان خودنمایی می‌کند. آن‌ها نمی‌دانند به همراه داشتن نمادهای نخست وزیر امام این روزها در تهران ممکن نیست و عواقب بدی دارد. هنوز هم نام میرحسین با اسپری سبز روی دیوارها نوشته شده و کسی برای پاشیدن اسپری سیاه بر سبزی نوشته‌ها اقدامی نکرده.

مسئله اصلی البته خالی شدن شهرهای کوچک از سکنه و مهاجرت روستاییان و عشایر به شهرهای بزرگ برای پیدا کردن کار وپیدا کردن یک قوت لایموت است.

گویی اکنون سهام عدالت و یا توزیع یارانه هم دیگر کارساز نیست و وای به روزی که قانون هدفمندسازی یارانه‌ها اجرایی شود. در آن شرایط باید با مناظری چون صف طولانی کارگران بیکار مواجه شوی که به امید یک روز کار و یک روز دستمزد در میادین شهر به انتظار نشسته‌اند آن هم در زمانه‌ای که دولت پیشنهاد مهاجرت معکوس را مطرح کرده است.

در پیشنهاد دولت هم می توان به وضوح اعتراف به تقسیم ناعادلانه امکانات را مشاهده کرد. نکته مهمی که از مفهوم این پیشنهاد می توان برداشت کرد تفاوت امکانات شهر تهران با سایر نقاط کشور و مخصوصا شهرستان‌های محروم است.

زمانی که دولت پیشنهاد افزایش 50 درصدی حقوق را به کارمندانی که آمادگی خود را برای مهاجرت به مناطق محروم اعلام کرده‌اند مطرح می‌کند نشان می‌دهد که امکانات تا چه حد در تهران و سایر نقاط کشور ناعادلانه توزیع شده است.

با توجه به این نکته بهتر است دولت به جای این‌که با افزایش حقوق، کارمندان را تشویق به رفتن کند که مشکلات متعدد ثانویه‌ای را ایجاد می‌کند، با توسعه امکانات مناطق محروم و کم امکانات و ایجاد یک وضعیت مطلوب برای شهرستان‌ها انگیزه افراد را برای یافتن شغل و زندگی بهتر در تهران از بین ببرد و زمینه‌های اقامت دائم ساکنین این شهرها را در دیار خود فراهم کند.

این کار علاوه بر تامین هدف دولت به جهت کاهش جمعیت تهران باعث رونق اقتصادی در تمام کشور خواهد شد و به توسعه همه جانبه کشور کمک خواهد کرد و از تمرکز بیشتر امکانات و فرصت‌های مختلف که در طول سال‌ها در شهر تهران و دیگر کلان شهرها و یا مراکز استان‌ها به وجود آمده است می‌کاهد.

علاوه بر این با در نظر گرفتن اين كه گنجايش شهرهاي بزرگ محدود بوده و ادامه مهاجرت به اين شهرها معضلات اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي متعددي در پي دارد، از جمله ایجاد حاشیه نشینی که خود مهمترین معضل شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها محسوب می‌شود، برنامه ريزي براي كنترل اين وضعيت اجتناب ناپذير مي شود. اما آیا برنامه مهاجرت معکوس امکان پذیر و اجرایی است؟

نبود نيروي كار جوان در روستاها، بيكاري مزمن در شهرهاي كوچك، هدر روي سرمايه‌هاي انساني و مادي در بخش‌هاي كوچك اقتصادي در شهرها و روستاها، كاهش ميزان مهارت در نزد نيروهاي كار جوان به دليل غيرمتمركز بودن آن‌ها، عدم تمايل نيروي كار غير ماهر به فراگيري مهارت به دليل نبود زمينه‌هاي فعاليت در روستاها و شهرهاي كوچك ، افزايش تورم در شهرهاي بزرگ ، معضلات اجتماعي و خانوادگي و تعطيلي بسياري از واحدهاي كوچك صنعتي در شهرهاي كشور، افت توليد در بخش كشاورزي، صنعت و صنايع دستي و ... در حالی اتفاق می افتد که بازارهای ایران را کالاهای وارداتی به ویژه کالاهای چینی فرا گرفته است.

از سال 1384 و با هدف کنترل قیمت ها درهای ایران به روی واردات گشوده و عملا تولید در کشور به فراموشی سپرده شده و سرمایه داری ملی رو به نابودی است. امروز تولید کنندگان به دلالان کالاهای خارجی تبدیل شده اند و نیروهای کاری نیز به دلالان خرده پا. واسطه گری تنها شغل پر درآمدی است که باقی مانده و چنین مشاغلی نیز در روستاها و شهرهای کوچک بازار ندارند.

آن‌چه روستاها و شهرهای کوچک را نابود می کند در یک کلام "بیکاری" است. برابر آمار اعلامی از سوی مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 ساله حاکی از آن است که 4/20 درصد این جمعیت در سال 1387 بیکار بوده اند. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری جوانان در دوره سنی مورد بررسی نشان می دهد این شاخص در سال 1387 نسبت به سال 1386، بالغ بر 4/0 درصد افزایش یافته است.

اشتغال به مشاغل قانونی در ادبیات هر ملتی مترادف با معانی چون فعالیت ، سازندگی ، پیشرفت، توسعه ، آبادانی و در یک کلام به معنای جریان داشتن زندگی است ، از سوی دیگر بیکاری در تمامی ملل به معنای رکود، بدبختی، پسرفت، ایجاد معضلات اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی مانند فروپاشی خانواده و طلاق، فساد، بزه کاری و جنایت و در یک کلام بیکاری به مفهوم توقف جریان زندگی است. کارشناسان علوم اجتماعی راه‌کارهایی را برای مقابله با معضل مهاجرت عنوان می‌کنند که نگاهی به آن خالی از لطف نیست .

- فرهنگ سازی در زمینه تشویق به کار و تلاش و دوری از تن پروری و یا مشاغل کاذب و مخرب
- کنترل رشد جمعیت از طریق سیاست‌های جمعیتی‌
- تعادل نسبی بخشیدن به وضعیت درآمدها
- توزیع مناسب نیروی کار موجود در هر سه بخش کشاورزی،صنعت و خدمات
- جذب و هدایت سرمایه گذاری ها به بخش‌های کشاورزی و صنعت
- ایجاد امکانات و تسهیلات فراوان برای روستائیان و شهرهای کوچک به‌منظور ممانعت از مهاجرت به شهرهای بزرگ و...

جالب این‌جاست که علاوه بر رونق واردات که خود منجر به تعطیلی تولید شده و مشاغل کاذب و مخرب را به همراه آورده، این روزها بحث داغ افزایش جمعیت از سوی رییس جمهوری نیز مطرح شده که حیرت همگانی را به همراه داشته است. اگر دو بچه کافی نیست پس چه کسی با کدام شغل و درآمد قرار است هزینه های زندگی بچه های سوم و چهارم را بپردازد؟

اگر در گذشته ایلاتی ها و کشاورزان به داشتن فرزندان بیشتر تمایل داشتند برای داشتن نیروی کاری بر سر زمین‌ها و دام‌هایشان بود اما دیگر کدام کشاورزی؟ کدام دامپروری؟ کدام ایل و طایفه؟ طرح واردات بی رویه که با اختصاص 70 میلیارد دلاردر بودجه 1389 اعتراض 116 نماینده را با ارسال نامه اعتراضی به رییس جمهور برانگیخت به این دلیل بوده که همه این موارد نابوده کرده است. شاید به زودی چینی ها این معضل تازه را هم حل کرده و برای آن‌هایی که بچه بیشتر طلب کرده اند نوزادان چینی هم صادر کنند که این یک قلم در دکان‌های عطاری هایمان هم نیست.

از شهرکرد به اصفهان

از شهرکرد خلوت و کم جمعیت که به اصفهان بروی انگار غرق می شوی در رودخانه آدم‌هایی که بسیاری از آنان اصفهانی نیستند. آن‌قدر جمعیت روی سی و سه پل و کنار زاینده رود در رفت و آمد است که حتی نمی‌توانی یک عکس از نمای پل به یادگار ببری، اما آن‌چه در این شهر پر جمعیت به چشم می آید وموجب نگرانی است نه تنها عبور مترو از زیر خیابان تاریخی چهارباغ و نزدیک شدن‌اش به سی و سه پل و خیلی اتفاقات حیرت انگیز دیگر درحوزه میراث فرهنگی است که حتی کوچ مهاجران شهرهای کوچک به این شهر بزرگ هم نیست .

آن‌چه بیش از همه موجب نگرانی است دیدن صنایع دستی چینی در میدان نقش جهان است. یعنی چینی ها دارند صنایع دستی ما را تولید می‌کنند در حالی که ما از بیکاری و مشکلات اقتصادی نالانیم. انگار نمی‌شود این چینی‌های مهربان و دوست داشتنی را در کل سفر فراموش کرد، آن‌ها همه جا هستند از باغ های گردوی چهارمحال و بختیاری گرفته تا میدان نقش جهان.

چه می‌شود ما را که به جای رونق دادن به تولیدات و محصولات کشاورزی و صنعتی خود، شده ایم نردبان ترقی چشم بادامی‌ها ؟ چه می‌شود ما را که به جای رفع مشکلات جمعیت کنونی به فکر افزایش جمعیت افتاده ایم ؟ چه می شود ما را که به جای توزیع عادلانه خدمات رفاهی ، درمانی و ... با افزایش حقوق کارمندان به فکر مهاجرت معکوس افتاده ایم ؟

با هزار سوال بی جواب بازمی گردی به تهران. اول از همه توده ای دود محکم توی صورت ات سیلی می زند تا از رویای سرزمین سرسبز بختیاری بیرون بیایی سرزمینی که حتی اگر تنها بر جاذبه‌های بی شمار گردشگری‌اش تاکید می‌شد امروز این‌گونه تنها و مهجور نمانده بود. و سپس غرق می‌شوی در سیل خروشان خودروهایی که با بوق و سرو صدا در مسابقه چه کسی زودتر می رسد شرکت کرده در اتوبان های شهر ویراژ می‌دهند .
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۸۹/۰۲/۱۷
0
0
ای کاش هدف مهاجرت معکوس که بعید است اجرایی شود آنچه در بالا آمد باشد به نظر من هدف تغییر ...سیاسی و فرهنگی شهر تهران و سایر کلان شهرهاست که کفه سیاسی آنها به نفع آقای احمدی نژاد نمی چربد
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین