کد خبر: ۱۲۲۰۱۹
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۳:۱۷

ماجرای همسر "آلمانی!" شهید بهشتی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: اوایل دهه شصت که غائله منافقین و بنی صدر به اوج رسیده وفضای کشور را کاملا آلوده و مسموم ساخته بود. هر روز بر ضد روحانیت اصیل و انقلابی شایعاتی ساخته، پرداخته و پخش می شد. چون در راس روحانیت متعهد و انقلابی شهید مظلوم آیت الله بهشتی قرار داشت، بنا بر این نوک پیکان این شایعات در مرحله نخست علیه او نشانه می رفت وآیت الله هاشمی رفسنجانی در مرحله دوم این تهاجم و هتاکی بود و هر ازچند گاهی او هم از این تهمت ها وافتراها نصیبش می شد. به تشنج کشیده شدن جلسه سخنرانی ایشان در دانشگاه تبریزدر روز 26/1/1259 توسط هواداران منافقین و حزب توده ای ها، تنها یک نمونه از این مسائل است. در این مراسم گروه های ضد انقلاب با تدوین وپخش جزوه هایی، آقای هاشمی را فئودال، انحصارطلب و طرفدار سرمایه داری معرفی کرده بودند و شعارهایی هم در همین محور می دادند. 

این شایعات واتهامات اغلب از طریق شب نامه ها، جزوات و نشریات محلی منعکس و در میان مردم انتشار می یافت. گاهی می نوشتند: بهشتی فئودال زاده و سرمایه دار است. گاهی می گفتند: او در شمال تهران منزلی دارد که فاصله درب ورودی آن با ساختمان به بیست دقیقه پیاده روی نیاز دارد. در کنار اینها به اصطلاح استدلالهایی نیز ارائه می شد تا هیچ شک و شبهه ای برای خوانندگان و شنوندگان باقی نماند و حتی مذهبی ها و انقلابی ها نیز باورشان بیاید. یادم هست بسیاری از متدینین این حرف ها را تکرار می کردند و از بهشتی مظلوم اعلان انزجار می نمودند.

یک روز شایع کردند: همسر بهشتی آلمانی است و فارسی بلد نیست صحبت بکند و بچه هایش نیز همین طور. این شایعه در جبهه ها میان رزمندگان هم کارساز شده بود و حتی فرماندهان جبهه ها را نسبت به وی بدبین ساخته بود. در این میان بهشتی چه می توانست بکند؟ او طی سفری به جبهه ها مجبور شد همسرش را نیز با خود به اهواز بیاورد تا او در میان رزمندگان سخنرانی کند و آنها از نزدیک مشاهده نمایند که همسر بهشتی آلمانی نیست و فارسی هم خوب بلد است. همسرش چند جلسه در "زینبیه اهواز" برای خانم ها و بسیجی ها صحبت کرد، ولی تاثیر چندانی نداشت، چرا که آن دو هنوز به تهران نرسیده بودند که شایعه دیگری بر شایعات قبلی افزوده شد و گفتند: این خانم همسر بهشتی نبود و فرد دیگری را آوردند به جای او صحبت کرد.

بهشتی مظلوم به هرشهر و دیاری می رفت و در هر جلسه ای برای سخنرانی حاضر می شد، مردم ناآگاه را بر ضد او تحریک می کردند. آنها می آمدند مجلس را به هم می زدند ومانع از سخنان او می شدند. تاسف بار این که تعداد زیادی از روحانیون ساده اندیش، بازی این شیطنت ها را خورده و به جمع مخالفان بهشتی پیوسته بودند و در برخی مراحل جلوتر از منافقین و بنی صدری ها به طبل تهمت، افترا و شایعه می کوبیدند. یکی از این آقایان که به تندخویی و پرخاش شهرت داشت، بهشتی مظلوم را به "راسپوتین" راهب درباری تشبیه کرده بود. با کمال معذرت حتما خوانندگان می دانند راسپوتین یک اسقف مسیحی بود که به دربار تزار روسیه {نیکولاس رومانوف} نفوذ کرده وهمه کاره او شده بود. او مشکل اخلاقی هم داشت و مرد فاسدی بود. به طوری که با اکثر زنان درباریان ارتباط نامشروع برقرار کرده بود و به همین سبب توسط شاهزادگان کشته شد. ملاحظه می کنید این گونه تشبیه ها چقدر جرات و جسارت می خواهد، اما تندخویان و بی تقوایان این کار را به آسانی انجام می دادند. این بود که در محیط دانشگاهی بعضی دانشجویان از باب تمسخر و تحقیر او را "اسقف بهشتی" خطاب می کردند.

این شایعات وتهمت ها اگر چه از منافقین و فداییان خلق و نامحرمان انقلاب آغاز شد، ولی در توسعه و تعمیق آن دوستان بازی خورده و جفاکار بسیار تلاش وتکاپو کردند. خدا انصافشان بدهد فضا را به قدری آلوده و مسموم ساختند که هر کس نامی از بهشتی بر زبان می آورد، دهنش نجس می شد. تا جایی که حضرت امام خمینی با آن عظمت و قدرتش نمی توانست از او حتی با کنایه و اشاره دفاع بکند. همان طوری که می دانید تعریف و تمجیدهای معظم له از ایشان بعد از شهادت اوست. وقتی مرحوم آیت الله طالقانی به رحمت خدا رفت، شایع کردند بهشتی او را مسموم ساخته، می گفتند: چون او در سر هوای ریاست و ادعای رهبری بعد از امام را دارد، بنا بر این وجود طالقانی مانع بزرگی برای این کار بود. این را به اصطلاح دلیل دیگری بر انحصارطلبی های بهشتی برای مردم القا می کردند. در تشییع جنازه مرحوم طالقانی، انبوهی از مردم در تهران شعار می دادند :"بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو کشتی" و مردم شهرها و استان های دیگر نیز از تهرانی ها تبعیت کردند.

هیچ کس نمی توانست حریف این فضای آلوده باشد. همه مات و مبهوت مانده و خود را به دست تقدیر و سرنوشت سپرده بودند. متدینین و انقلابیون آگاه به مسائل فقط خون دل می خوردند. در این میان تنها چیزی که فضا را ناگهان دگرگون ساخت، خون بهشتی مظلوم بود که در هفتم تیر 1360 در دفتر مرکزی حزب جمهوری بر زمین ریخته شد. دقیقا از همان لحظه آلودگی ها از فضای کشور کنار رفت. مردم به حقایق دست یافتند و خط اصیل انقلاب و امام دوباره به جامعه باز گشت و حاکمیت را بر عهده گرفت.

هدف از نقل این ماجراهای تلخ، داستان سرایی و قصه نویسی نیست، بلکه روشنگری وعبرت آموزی است.به نظر می رسد امروز مظلومیت آیت الله هاشمی رفسنجانی حتی بیشتر از مظلومیت بهشتی می باشد، زیرا شهید بهشتی تنها پس از یکی دو سال تحمل در نهایت با شهادت خویش از این همه رها و پاک شد، اما هاشمی ماند و32 سال همان افتراها وتهمت ها را در سطح گسترده وعمیق شنید و تحمل کرد. در اوائل پیروزی انقلاب منافقین خلق، فداییان خلق، توده ای ها، بنی صدری ها، پیمانی ها، انجمن حجتیه ای ها و...در کنار بهشتی به او نیزهتاکی می کردند و مجلس سخنرانیش را بر هم می زدند، پس از فاجعه هفتم تیر که همه به خارج گریختند، از طریق رادیوهای بیگانه به خصوص رادیو عراق به لجن پراکنی های خود ادامه دادند و حتی آدم هایی مثل شیخ علی تهرانی را با خود همراه ساختند. این مرد خوش انصاف!، رکیک ترین الفاظ و جملات را نثار هاشمی می کرد. در طول هشت سال دفاع مقدس شدیدترین تخریب ها متوجه هاشمی بود، چون او را به عنوان فرمانده اتاق جنگ ومقاومت می شناختند.

وقتی دوران سازندگی رسید و سردار پیروز میدان های جنوب وغرب این بار لباس سازندگی به تن کرد، خرابی های جنگ را ترمیم نمود. به زیرساخت ها و پروژه های کلان کشوری همت گمارد و کشور را آباد و از نیاز به خارج مستغنی ساخت، این بار دستمزد او از سوی دوم خردادی های تندمزاج، پروژه های تخریب مانند: "عالی جناب سرخ پوش"، "آقازاده ها" و "کاردینال ریشلیو" شد. آنها هاشمی و خانواده اش را مورد اتهامات ناجوانمردانه قرار دادند وهمان حرف های منافقین و گروهک های ضد انقلاب را این بار با ادبیات نو وعوام پسند تکرار کردند. حشمت الله طبرزدی، سر دبیر هفته نامه "پیام دانشجو"که به تازگی وارد عرصه مطبوعاتی شده بود، در ادامه و تکمیل همین پروژه قرار داشت. او در شماره های آغازین این نشریه با استفاده از عنوان "امام خامنه ای" سعی کرد خود را مدافع رهبری و دلسوز انقلاب جلوه بدهد. از یک سو با عبارت های مبالغه آمیز به تعریف وتمجید ودفاع از رهبری می پرداخت و از سوی دیگر بازوان پرتوان رهبری از جمله آقای هاشمی را مورد تحقیر وناسزا قرار می داد. ولی خیلی زود آشکار شد. روش او همان ترفندی بود که منافقین در سال های 57-58 از آن بهره می گرفتند، آنها با یدک کشیدن عنوان "پدر طالقانی" و به بهانه دفاع از ایشان، همواره در راستای تخریب چهره های انقلابی و یاران صدیق امام خمینی از جمله: بهشتی، خامنه ای و هاشمی تلاش می کردند.

این دوره هم گذشت، نوبت به اصولگرایان تندخو رسید. در چهار سال اول این دوره مرتب به گوش وجان مردم نواخته شد که با مفسدان اقتصادی وغارتگران ثروت ملی مبارزه کرده وآنها را به مردم معرفی خواهند نمود. پس از چهار سال انتظار، ناگهان در یکی از شبهای انتخابات و مناظره تلویزیونی از دو نفر چهره شاخص روحانیت در عرصه سیاسی که بیش از همه به رهبر معظم انقلاب نزدیک تر بودند وجزو بازوان پرتوان معظم له به شمار می آمدند، یعنی هاشمی وناطق نوری و فرزندانشان به عنوان... نام برده شد. این مطلب در واقع چیز تازه ای نبود، همان حرفهای تکراری گروهک های ضد انقلاب و معاند با روحانیت در سی سال گذشته بود که این بار از زبان یک به اصطلاح اصولگرا تکرار و شنیده می شد.اینها با این روش بر موج انتخابات سوار شدند و رای مردم را به نفع خود رقم زدند.

این اظهارات به قدری غیرمنصفانه بود که بحق ناراحتی واعتراض رهبر معظم انقلاب را بر انگیخت. ایشان در ضمن خطبه های نماز جمعه مورخ 29/3/1388بخصوص از هاشمی دفاع کرده و فرمودند:

"...من از سال 1336 ،یعنی 52 سال قبل ایشان را می شناسم .آقای هاشمی از اصلی ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود.از مبارزین جدی وپیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی از موثرین شخصیت های جمهوری اسلامی در کنار امام بود . بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز.

این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته، قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب می کرد و به مبارزین می داد. اینها را جوان ها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیت های زیادی داشت، هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود. بعد مسئولیت های دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوخته ای درست کرده باشد . اینها یک حقایقی است ،اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب ونظام بوده.

من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم که طبیعی هم هست ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند..."

با همه تاکیدات رهبر انقلاب، بعضی از به اصطلاح اصول گرایان تندرو وخودسر نتوانستند از نصایح پدرانه رهبری بهره لازم وکافی بگیرند، متاسفانه دچار توهم شدند و بر خلاف نظر رهبری چیز دیگری فکر کردند و راه جداگانه ای در پیش گرفتند. آنها به بهانه های گوناگون فرزندان هاشمی را اهرم فشار قرار دادند، اتهامات متعدد به آنان بستند. حتی اخیرا با هتاکی مانع حضور آنان در مجلس ترحیم یکی از بستگانشان شدند. در حالی که اگر بر فرض هم فرزندان هاشمی مجرم بودندبه فرمایش صریح رهبری:" بایستی در مجاری قانونی خودش اثبات بشود وقبل از اثبات نمی شود اینها را رسانه‌ای کرد."

شخصیت آقای هاشمی بعد از رهبر معظم انقلاب، مورد احترام و اعتماد اکثر گروه های وفادار به نظام اسلامی و علمای اعلام ومراجع عظام تقلید در قم، نجف، مشهد، اصفهان و جاهای دیگر است. بارها دیده شده شخصیت های بزرگواری مثل حضرت آیت الله جوادی آملی در میهمانی ها نمازرا به ایشان اقتدا کرده اند. در سالن اجتماعات دارالشفای قم، همه طلاب، فضلا واعاظم شاهد بودند ایشان در پای بحث های تفسیری آقای هاشمی نشستند و خود را مشتاق به شنیدن مبانی تفسیری ایشان دانستند و قبل از آن هم وقتی برای اهدای جوایز به روی سن دعوت شدند، هر گز حاضر نشدند جلوتر از آقای هاشمی به روی سن تشریف ببرند و آقای هاشمی را مقدم بر خود داشتند. هاشمی فرزند خلف حوزه و افتخارروحانیت اصیل وانقلابی است . امروز هاشمی یکی از مهم ترین خاکریزهای مقاومت در برابر دشمنان نظام، اسلام انقلاب وروحانیت به شمار می آید. اگر این خاکریز شکسته شود، به سرنوشت ناگواری گرفتار خواهیم شد. شواهد و قرائن نشان می دهد اگر این حرمت شکنی ها وخیره سری ها به نام بسیج و حزب اللهی همین طور ادامه یابد، فردا با همین عنوان حریم رهبری، ولایت فقیه و مراجع عظام تقلید نیز مورد تهاجم و هتک حرمت قرار خواهد گرفت و دشمن نیز همین را می طلبد و برای همین نقشه کشیده است. آنهایی که در صدد تخریب این خاکریز مستحکم هستند در واقع آب به آسیاب دشمن می ریزند و از روی ساده اندیشی از دشمن بازی خوردند. اما چه فایده افراد خودسر چندان گوش شنوایی ندارند، با این که سنگ ولایت فقیه و رهبری را به سینه می زنند ولی تنها در موردی به فرمایش ایشان عمل می کنند که مطابق با نظر خودشان باشد و در حقیقت همواره به نظر خودشان عمل می کنند. 

اکنون که در آستانه اجلاس سالانه مجلس خبرگان رهبری هستیم، این آقایان با تمام اعوان و انصار خود دوباره حملات و اهانت ها را بر ضد هاشمی از سر گرفته اند. در حالی که همه می دانند حرف تازه ای برای گفتن ندارند. حرف هایشان تکرار همان حرف هاست، لکن با ادبیات به ظاهر دلسوزانه وعوام پسندانه ارائه می کنند و عوام را علیه هاشمی تحریک و عصبانی می کنند. گاهی برای نمایندگان مجلس خبرگان تکلیف معین می کنند و برای آن بزرگان رهنمود و توصیه نامه می نویسند. اما همه می دانند هاشمی چه رئیس مجلس خبرگان باشد یا نباشد، هاشمی است. او هیچ نیازی به این ریاست های ظاهری ندارد. همان طوری که خود ایشان در جلسه اخیر مجمع تشخیص مصلحت اظهار داشت :این گونه مسئولیت ها برای وی جاذبه ای ندارد و فقط در حد یک ادای تکلیف مطرح است. بهتر است این افراد به فکر آینده خود باشند.

فردا که مهلت ریاست شان تمام شد از همان لحظه به بایگانی تاریخ سپرده خواهند شد، زیرا «کسانی که در صحنه های اجتماعی مثل قارچ یک شبه پیدا می شوند و به اوج می رسند، با همان زاویه که آمدند با همان زاویه هم افول می کنند و فراموش می گردند.»

ولی به فرمایش حضرت امام خمینی « بد خواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.» حسودان بدانند او همچنان در کنار مقام معظم رهبری خواهند ماند و به فرموده رهبری، هیچ کس برای ایشان مثل هاشمی نمی شود.

در تاریخ مشروطه می خوانیم: شیخ فضل الله نوری را فقط یک بار به چوبه دار آویختند و آن اهانتها را در حقش روا داشتند. اما در این مدت سی و دو سال بیش از دهها و بلکه صدها بار آقای هاشمی به چوبه ی دار اهانت و هتک حرمت آویخته شد. اما به کوری چشم نامحرمان ، او همچنان پایدار ، استوار و وفادار به انقلاب و رهبری باقی ماند. بنابراین او نه تنها از شهید مظلوم بهشتی حتی از شهید شیخ فضل الله نوری نیز مظلوم تر است. سابقه و لاحقه ی هاشمی بسیار روشن است. او شخصیت مفسری است که در دوران ستمشاهی با صداقت و خلوص قرآن را در پشت میله های سرد زندان به تفسیر نشست و با نگارش آثاری ، روح امیرکبیری و مقاومت در فلسطین را در نهاد جوانان کشور دمید. همگام با رهبر فقید انقلاب در به اهتزار در آوردن پرچم نهضت روحانیت، انواع و اقسام شکنجه ها را به جان و دل خرید و در نهایت پیروزی جبهه موحدان تاریخ را بر کفر، شرک و نفاق جشن گرفت. او زنده ماند تا انقلاب زنده بماند و در نگاه نافذ رهبری، شخصیت محوری و منحصر به فرد شد. امروز هم شاهدیم او آبروی خویش را در پای سرو بلند اسلام، انقلاب و حوزه های علمیه و روحانیت مخلصانه فدا می سازد و همچون شمع می سوزد تا چراغ فرهنگ تشییع و تعادل را که طلایه دار آن حوزه و روحانیت است در جامعه اسلامی و جهان روشن و پایدار نگه دارد.

والسلام علی عبادالله الصالحین و المخلصین.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۹
ناشناس
|
United States of America
|
۱۶:۳۵ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۳
8
6
خورشید هیچوقت پشت ابر نمی مونه
بالاخره نوبت ما هم میشه
حالا مدام بر ضد نظام مطلب بزن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۳ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۵
6
7
ممنون بالاخره باید یکی این واقعیتهارو می گفت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۱/۰۲
3
6
چرا نظر ارسالی من را ننوشتید وحذف کردید!!! این است ازادی بیان اصلاح طلبی؟!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۴
4
6
سلام, جالب بود.
غفاره عباسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۷
1
6
سلام درود خدا و پیامبران و ائمه ی اطهار بر شهید بهشتی باد او یک مرد نبود او یک شهید که مافوق یک انسان است میتوان نامید زنده باد ایران و یاد شهیدان ایران.
نسرین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۹
2
6
یعنی اینجا از اینکه اول انقلاب به شهید مظلوم بهشتی و آقای هاشمی، هردو تهمت هایی زده میشد و از اینکه شهید بهشتی ، از این تهمت ها مبرا بود ، نتیجه گرفت که آقای هاشمی هم از تهمت هایی که بهش میزنند، مبراست؟
!!!
نسرین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۹
5
5
یعنی اینجا از اینکه اول انقلاب به شهید مظلوم بهشتی و آقای هاشمی، هردو تهمت هایی زده میشد و از اینکه شهید بهشتی ، از این تهمت ها مبرا بود ، نتیجه گرفت که آقای هاشمی هم از تهمت هایی که بهش میزنند، مبراست
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۴
3
3
بسیار جالب بود ٬حقیقتا اقای هاشمی مظلوم است اما خار چشم دشمنان است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۴
4
1
بسیار جالب بود ٬حقیقتا اقای هاشمی مظلوم است اما خار چشم دشمنان است
احمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۰
4
0
چرا درمقابل این همه تهمت وافترا آنهم افرادنو ظهور بزرگان دفاع نمیکنند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۷
1
2
به نظر من افراد بدون تحقیق وقبل از مطمئن بودن از چیزی وفقط بر مبنای شنیده ها درباره هیچ کسی نه قضاوت کنیم ونه خدایی نکرده تهمت وافترا به کسی نزنیم که عقوبت دارد خدا آخر وعاقبت همه رو به خیر کنه یا حق
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۱
0
3
هیچ کس از مردم ایران حتی دشمنان ایران هم از شهید بهشتی به نیکی یاد میکنند
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین