کد خبر: ۱۰۸۰۶۲
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۷
گفت‌و گوی آفتاب با دکتر حکمت‌الله ملاصالحی؛ باستانشناس و استاد دانشگاه

دست برخی نهادهای رسمی مست از باده قدرت را، از تخريب‌و تاراج مواريث فرهنگی كشور كوتاه كنيد

آن چه در ميراث فرهنگی روی داده از لايحه كاپيتولاسيون هم ويرانگرتر است
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب - سرویس فرهنگ و ادب: اوایل اردیبهشت‌ماه امسال از زبان مسئولان سازمان میراث فرهنگی خبردار شدیم که قرار است سازمان مذکور با همه شعباتش به استان‌های دیگر منتقل شود. در این زمینه از استان‌های قزوین، اصفهان و اراک به عنوان گزینه‌های مناسب این امر نام برده شد.

با این حال گرچه مسئولان سازمان این طرح را در جهت بحث تمرکززدایی از ادارات دولتی در تهران و گسیل داشتن سازمان‌های دولتی از سطح شهر تهران به منظور کاستن از شلوغی و آلودگی این کلان شهر دانسته‌اند؛ اما پژوهشگران و باستان‌شناسان و همه دلسوزان میراث غنی این مرز ‌و بوم سخنی دیگر می‌گویند.

به نظر آنان در صورت اجرا و عملی شدن این طرح، ما شاهد پیامدهای زیانباری در ارتباط با گنجینه میراث تمدنی خویش خواهیم بود. 

در همین راستا بود که سراغ دکتر حکمت‌الله ملاصالحی؛ باستانشناس و یکی از دلسوزان و علاقمندان میراث پربار ایرانی رفتیم و با وی درباره پیامدها و نتایج این طرح به گفت و گو نشستیم.
دکتر حکمت‌الله ملاصالحی عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار مربوط به دانش نوظهور «فلسفه باستان شناسی» را در ایران مطرح کرده‌است.

در اوایل زمستان ۱۳۸۷ موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی کتابی را با عنوان «باستان شناسی در بوته معرفت‌شناسی» از استاد ملاصالحی منتشر کرده‌است. 

وی در سال ۱۳۵۳ در رشته باستان شناسی هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت.

دکتر ملاصالحی در سال۱۳۵۴، برای ادامه تحصیل به یونان رفت؛ اقامت وی در این کشور بیش از ۱۵ سال به درازا کشید و سرانجام در سال ۱۳۶۴، موفق به اخذ درجه دکتری باستان شناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشگاه آتن شد. وی در حال حاضر، ضمن تدریس و تحقیق، مسئولیت سردبیری مجله باستان شناسی و مطالعات میان رشته‌ای را به عهده دارد. 

*** 

ارزیابی جنابعالی از جایگاه و موقعیت ایران به لحاظ میراث فرهنگی در سطح تاریخ و جامعه جهانی چگونه است؟

"حسن السئوال نصف العلم" سئوال مناسبی است. به‌ویژه در موقعیت حساسی که جغرافیای باز میهن ما در آن قرار گرفته است. به‌صراحت و بی‌اغراق می‌توان گفت شمارسرزمین‌ها و منطقه‌های تاریخی که به لحاظ حجم، تراکم، تنوع  کثرت، کیفیت، گستردگی و غنای مواریث فرهنگی شانه به‌شانه ایران می‌سایند از شمار انگشتان دودست کمترند.

این گستردگی، تنوع و تراکم آثار، مسئولیت ما را هم به عنوان یک ایرانی و هم به عنوان مسلمان در صیانت و پاسداری از مواریث مدنی و معنوی کشورکه متعلق به جامعه وتاریخ جهانی و بشری نیز هست سنگین‌تر می‌کند.

این موقعیت ممتازفرهنگی و غنای میراثی که برآن تکیه زده‌ایم و جغرافیای باز و گشوده‌ای که درآن قرار گرفته‌ایم و حضورفعال و تاثیرگذاری که بر صحنه تاریخ منطقه و جهان در گذشته داشته و اینک نیز یک بار دیگر به بازی فراخوانده شده‌ایم اگر بدرستی درک و ارزیابی و فهمیده و تعریف نشود می‌تواند عواقب زیانبار و جبران‌ناپذیری را برای جامعه ما به‌دنبال آورد‌.

ایرانی بودن مسئولیت سنگینی است و مدعی اسلام و مسلمانی بودن مسئولیتی سنگین‌تر و دشوارتر. ما اگر یک شهروند استرالیایی و کانادایی و نیوزلندی بودیم و در استرالیا و کانادا و نیوزلند متولد شده و زندگی می‌کردیم و در مزرعه‌های سبز رفاه سرمایه‌داری مدرن می‌خرامیدیم شاید هرگز این چنین فشار خرد کننده و سنگین میراثی را که بر دوش گرفته‌ایم احساس نمی‌کردیم.

هرچند که کم نیستند شمار کسانی که درجامعه ما از برگرفتن بارگران چنین مسئولیتی شانه تهی کرده و فاقد آگاهی و شناخت درست از موقعیت تاریخی و جایگاه معنوی میهن خود بر صحنه تاریخ، فرهنگ و جامعه جهانی هستند و متاسفانه شمارشان در عرصه مدیریت‌های کلان کشور دهه به‌دهه افزون‌تر و افزون‌تر نیز شده است.

ایران سر زمین ریشه‌هاست. این کشور در یک دوران نسبتاً درازآهنگ نقش محوری و مادر را بر صحنه تاریخ منطقه برشانه می‌کشیده است. اکنون نیز از جمله جوامع حساس و تاثیرگذار در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است‌.

سنگرهای مدنی ومعنوی ومواریث فرهنگی فوق‌العاده غنی که برآن تکیه زده‌ایم از توانمایه و ظرفیت تاثیرگذاری بسیار قوی برخوردار هستند. سنگرهای فرهنگ و مواریث فرهنگی ازجنس سنگر تیغ و تیر و شمشیر نیستند. سربازان و سنگربانان آن نیز با توشه و تجهیز دیگری مرزها را در نوردیده و سرزمین‌ها را تسخیر کرده‌اند.

ردیابی و رصد کردن و ارزیابی درست و معرفت و منظرواقعی از موقعیت تاریخی و منزلت مدنی و معنوی ایران در عرصه تاریخ جهانی هم می‌تواند ملت و کشور ما را درمیدان رویارویی با چالش‌ها و آزمون‌های سنگین تاریخی مصون‌تر و موفق‌تر بدارد هم آن که برانسجام و اتفاق واتحاد و اقتدار ملی و حیات و حضور معنوی ما برصحنه تاریخ و جامعه جهانی تاثیر مثبت بگذارد.

با توجه به چنین موقعیت ویژه و ممتاز خصوصا" به لحاظ حجم و تراکم مواریث کشور، ارزیابی‌تان از نحوه صیانت از آثار و ابنیه و یا به‌طور کلی میراث فرهنگی چگونه است؟

رونق بازار کتمان حقیقت، چشم فروبستن از دیدن واقعیت‌ها در فضا و جو اکنون جامعه ما متاسفانه مجال و امکان عرضه کالای مرغوب نقد و گشودن باب گفت‌و گو و بیدارکردن ذهن‌ها و فکرها و خردها و حساس کردن چشم‌ها برروی واقعیت‌ها را نمی‌دهد.

در حیات سیاسی قدرت‌ها و زندگی شخصی هریک از ما هیچ شکستی خرد کننده‌تر و خسارت‌بارتر از این نیست که مسیری را چنان کژ انتخاب کرده و راهی را چنان کژ پیموده باشیم که زبان ما از گفتن و گواهی دادن واقعیت‌ها الکن و خاموش و گوش ما از شنیدن سخن راست کر‌ و چشم ما از دیدن واقعیت‌ها نابینا و ناتوان شده باشد.

این آیت و هشدار قرآن شریف است به همه انسان‌ها خصوصاً آن‌ها که مسئولیت خطی، دشوار و سنگین‌تری را برشانه گرفته‌اند."صم بکم عمی فهم لایرجعون"(سوره بقره/18).

با نهایت تاسف و تاثر باید اذعان کرد که مدیریت‌های فرهنگی ما به‌ویژه آن‌ها که برکرسی مدیریت کلان سازمان میراث فرهنگی/صنایع دستی و گردشگری کشور تکیه زده‌اند نه تنها در صیانت از مواریث فرهنگی اعم از محوطه‌ها و ابنیه و آثارباستانی و تاریخی میهن ما درست عمل نکرده و موفق نبوده‌اند که به عکس طی دهه‌های اخیر شاهد گسترش و شتاب بی‌سابقه تجاوز و تخریب و تتاول مواریث فرهنگی و خروج و فروش غیرمجاز ناموس میراث مدنی معنوی کشور در بازار مکاره سود و سودا به بیگانگان بودیم!

اگر می‌خواستیم فهرستی از محوطه‌های مورد تجاوز قرار گرفته و وسعت بناهای تخریب شده و آثار و میراث به غارت رفته ارایه بدهیم دچارسرگیجه می‌شدیم. گویی این یک قاعده تاریخی است که خیانت‌های کلان تاریخی با نام خدمت و ملبس به لباس خدمت اتفاق افتاده و جامه تحقق برتن پوشیده‌اند!

اساسا" عصرما عصرخیانت‌های بزرگ به مواریث مدنی و معنوی بشری به مقیاس جهانی است. آن چه دیگری هوشمندانه و مکارانه دست به ارتکاب آن گشوده است در این جا جهل و بی‌خردی راه را برای ارتکاب آن آسان و هموار‌تر کرده است. و در تاریخ ملت‌ها و دولت‌ها جهل و خیانت همیشه شانه به‌شانه هم ساییده و حرکت کرده‌اند.

شنیده‌ایم در ساختار نظام ادارای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور تغییراتی صورت گرفته است. آیا به نظر شما تغییرات صورت گرفته در پیشبرد اهداف سازمان موثر بوده است؟

چه احساسی خواهید داشت اگر صبحی از خواب برخیزید و بشنوید یک فارغ‌التحصیل دوره کاردانی را در رشته طراحی فنی و یا مامایی و پرستاری از یکی از دانشگاه‌های آزاد درجه سه کشور که هیچ معرفت و معلوماتی درباره فقه و فقاهت و هیچ آگاهی و تخصصی درباره علم کلام و اصول و اخلاق و مباحث خارج فقه و حدیث و تفسیر و سیره‌شناسی و اجتهاد و اعتقاد شیعه ندارد بر مسند مدیریت حوزه علمیه قم منصوب کرده و نشانده‌اند؟!

چه احساسی خواهید داشت اگر فردای صبح روز دیگر از بستر برخیزید و باخبر شوید مدیر جدید به بهانه کاستن تراکم جمعیت شهرقم تصمیم گرفته‌اند حوزه‌های علمیه و مرجعیت را از قم به جزیره کیش و تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی انتقال داده و آستانه حضرت معصومه (س) را به مزایده بخش خصوصی گذاشته‌اند.

و چه احساسی خواهید داشت اگر صبحی از خواب برخیزید و بشنوید دیگر هیچ نسخه‌ای از آثار فردوسی و سنایی و عطار و سعدی و حافظ و سهروردی و مولوی و حکیم صدرای شیرازی و سبزواری دردست نیست!

محوطه‌ها و آثار باستانی و ابنیه تاریخی نیز چنین‌اند. برگ برگ تاریخ و شناسنامه هویت ملی و مدنی و معنوی ما و جامعه و جهان بشری هستند و به‌مانند گونه‌های گیاهی و جانوری وقتی از میان می‌روند دیگر جایگزین و جبران‌پذیر نیستند.

هر اثر باستانی منبع عظیمی از اطلاعات بی‌بدیل درباره گذشته بشری ماست. این اطلاعات وقتی اصولی گردآوری شده و کنارهم نهاده و چیده شده و پیکربندی می‌شوند و به‌صورت یک ساختار و نظامی از دانایی درباره گذشته در می‌آیند نقش بسیار موثری در آگاهی و فهم عمیق و وثیق‌تر ما از انسان بودن خویش و موقعیت تاریخی که در آن قرار گرفته و مسئولیتی که برشانه می‌کشیم می‌توانند داشته باشند‌.

تنها برای جماعتی بدوی و مغرور و متعصب و بی‌بهره از اندیشه و آگاهی تاریخی این آثار فاقد ارزش معرفتی هستند و باید در بازار مکاره سود و سودا به دیگری فروخته شوند. انسان‌های تشنه معرفت و حقیقت، هم متواضع‌اند و هم گشاده‌رو، هم جان‌های مهیا و مستعد شنیدن و پذیرفتن سخن حق و نصایح مشفقانه دیگری.

هیچ کسی مجاز به تخریب و تحقیر و تحریف و تاراج مواریث فرهنگی نیست. سنگر فرهنگ و میراث ملت‌ها به‌مانند سنگر دیانت و معنویت سنگر بسیار حساس و مهمی ا‌ست.

آسیب رساندن به آن و ایجاد تفرقه در آن و بیرون راندن سربازان و سنگربانان آن از خط مقدم مواجه‌ای که در رویارویی با چالش‌های تاریخی در آن قرار گرفته‌اند یک توطئه مرموز و ویرانگر و خسارت‌بار علیه کشور است.

نخست آن‌که راه را برای تخریب و تجاوز و تاراج هرچه گسترده‌تر مواریث فرهنگی کشور و فروش ناموس و شرف و عزت و هویت و یوسف میراث ما به غلامی به بیگانگان هموارتر می‌کند.

دو دیگر آن که بر وحدت و انسجام و اعتبار و اقتدار ملی و مدنی و معنوی ما اثرات و تبعات نا‌مطلوب و منفی و جبران‌ناپذیر خواهد نهاد.

سه دیگر آن‌که در جامعه گرگ‌های معاصر، توانمایه و سنگر دفاعی ما را در برابر مهاجمان به تاریخ و فرهنگ و مدنیت و معنویت میهن ما سخت آسیب‌پذیر و شکننده خواهد کرد.

هرنهاد و تشکیلاتی را اعم از اداری و اجرایی و قضایی و جزایی و حقوقی و فرهنگی نمی‌توان از پایتخت‌ها به بیرون راند و به شهرستان‌ها انتقال داد. وزارت امورخارجه، سفارتخانه‌ها، مجالس ملی نهادهایی از این جنس ضرورتا" باید در مرکز و پایتخت اقتدار ملی یک کشور مستقر باشند و بمانند.

نهاد‌های میراث فرهنگی کشورها از همین جنس هستند. آن‌چه طی ماه‌های اخیر بر سربازان و سنگربانان تاریخ و فرهنگ میراث کشورما گذشته آن‌قدر تلخ و نگران‌کننده و ناگوار و ویرانگر برای کشور است که در شرایط فعلی همه ابعاد و اضلاع آن قابل ارزیابی نیست.

بنده تصور نمی‌کنم حجم وسیع و پرشمار آثاری را که در همین چند دهه اخیر باستان‌شناسان و مهندسان معمار و متخصصان مرمت و حفاظت آثار و ابنیه در شناساندن تاریخ و فرهنگ کشور در سطح ملی و بین‌المللی به چاپ رسانده و منتشر کرده‌اند پژوهشگران هیچ مرکز و نهاد دیگری بتوانند با آن‌ها برابری کنند.

یک بار دیگر تکرار و تاکید می‌کنم آن‌چه اتقاق افتاده به صلاح و مصلحت و منفعت و منزلت کشور نیست.

سال 41، یک مجتهد و مرجع تقلید و سرباز دلیر سنگر دیانت و معنویت و امام انقلاب سال 57 وقتی احساس کرد در مجلس استبداد شاهانه حیثیت و عزت و اقتدار ملتش مورد تجاورقرار گرفته و به تاراج می‌رود در سکوت سیاه آن روزگار تلخ، دلیرانه اعلام خطر کرد و به عواقب زیانبار و ظالمانه تصویب لایحه "کاپیتولاسیون" هشدار داد.

آن‌چه در میراث فرهنگی طی ماه‌های اخیر اتفاق افتاده از این نیز خسارت‌بار و ویرانگرتر است.

پیشنهاد شما برای عبور از آن‌چه اتفاق افتاده چیست؟

پاسخ صریح و روشن است. بازگشت همه مراکز متفرق شده سازمان و سنگربانان و سربازانش به سنگرهای پیشین خود. کوتاه کردن دست برخی نهاد‌های رسمی مست از باده قدرت، از تخریب و تاراج مواریث فرهنگی کشور.

با توجه به موقعیت ممتاز فرهنگی ایران در منطقه و تاریخ جهانی ارتقاء سازمان به یک وزارت قوی و قدرتمند با مدیریت‌های متخصص و با تجربه و صدیق و کاردان و آگاه و فرهنگ‌دوست و فرهنگ‌شناس و فرهنگی نیز از جمله پیشنهادهای همه علاقمندان به عزت و اقتدار مدنی و معنوی کشور است.

ساختمان مسعودیه یک اثر تاریخی است در یک میدان تاریخی، به مزایده نهادن و به اجاره سپردن این بنا و یادمان با آن همه سابقه تاریخی و فرهنگی و اهمیت ممتاز آن در فرایند بنیادپذیری نخستین موزه وتشکیلات سازمان در پایتخت هم جفای به تاریخ و فرهنگ کشور است هم آن که شکل دیگری از تجاوز و تاراج میراث یک ملت را به‌طور رسمی و علنی و توهین‌آمیز بیان می‌کند که باید هرچه سریع‌تر متوقف شود.

این عمارت عمارت دوران قجری و تهران ناصری آینه گذار از سنت و سبک معماری سنتی به "مدرن" است. نقش و سهم تاریخی آن در رخداد‌های آن دوران حائز اهمیت بسیار است. مهم‌ترآن که این عمارت در جوار میدانی واقع شده است که با یک طراحی و برنامه‌ریزی هوشمندانه می‌توان آن مجموعه و میدان را تا سطح یکی از زیبا و جذاب‌ترین میدان‌های تاریخی پایتخت‌های جهان ارتقاء داد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۶/۲۵
0
0
چرا یک نکته ی مثبت توی این مملکت نیست که آدم دلشو خوش کنه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین