کد خبر: ۹۵۶۶۲
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۷:۴۷

یکی ما را از این حال درآورد

سلیمان محمدی
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: هیچ یادم نمی رود؛ دو سال پیش بود. آقای حضرتی ده و نیم شب دو صفحه از مطالبم را حذف کرد. ویژه‏ای چهار صفحه‏ای برای شیمیایی سردشت در آورده بودم. فردایش حسابی دعوا کردم، از دبیر و سردبیر بی‏تقصیر گرفته تا خود آقای مدیر مسئول. این دعوا به انحاء مختلف قبل و بعد از آن ماجرا اتفاق افتاد، اما این جدی ترین شان بود.
هر چه باشد خودم را در جایگاه حق می دیدم. ناگفته نماند این حالت همه روزنامه نویس جماعت است وقتی مطلبمان حذف می شود. اگر فکر می کردیم نوشته‏مان قابل حذف است که نمی‏نوشتیم.

بگذریم؛ دیروز اعتمادمان را گرفتند. یک لحظه همه آن دعواها پرده پرده از ذهنم گذشت. احساس عذاب وجدان می‏کردم، در برابر خودم و اعتماد، درست همان احساسی که وقت حذف شدن مطالبم در برابر خودم و خواننده ها همه وجودم را می گرفت.

اما عصر دوشنبه فهمیدم مدیر مسولمان هم در همان جایگاهی بوده که ما از آن خود می‏دانستیم. چه اینکه هنوز هم فکر می کنم اگر چیز بدی بود، نمی‏نوشتیم، اما انگار نوشته هایمان را بد می‏خوانند.

دیروز فکر می کردم اگر روزی می دانستم اعتماد درصدی به خاطر همان مطالبم بالای دار می رفت، بی شک لذت نوشتنشان را از خودم می گرفتم. اما من که نمی دانستم مطلبم چطور خوانده می شود.

اعتماد ورای روزنامه بودن می‏رفت که یک نهاد شود، نهاد روزنامه نگاری غیر دولتی. نه سال عمر کمی نیست برای یک روزنامه در ایران، آن هم غیر دولتی. برای همین اعتماد خانه امید خیلی هامان بود.

حالا فکر می کنم خوب که چه؟ ما که نمی دانیم کدام مطلبمان آن وری خوانده می شود، پس چکار کنیم؟ ننویسیم؟ بنویسیم و دعوا نکنیم؟ چکار کنیم.

ننویسیم که نمی شود، اعتماد هم با همان نوشته های بچه ها اعتماد شد، اگر همه ننویسند دیگر اعتمادی نداریم و نخواهیم داشت. بنویسیم هم که نمی شود، چه معلوم که آن وری خوانده نشود، نمی‏دانم. یکی بیاید ما را از این حال درآورد، آخرش بنویسیم یا نه؟
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین