کد خبر: ۱۲۵۹۷۷
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۳

حامی سابق احمدی‌نژاد: به جای احمدی‌نژاد، باید به محسن رضایی رای می‌دادیم

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: احسان رستگار از وبلاگ‌نویسان سابقاً حامی احمدی‌نژاد در منتقد مستقل نوشت:

اگر این نوشته بوی احساسات می‌دهد، نه به این خاطر است كه پای استدلال‌مان می‌لنگد؛ بلكه به این خاطر این گونه نوشته‌ام تا از این مرحله بگذریم و بفهمیم چگونه به این جا رسیدیم. مستند صحبت كردن بماند برای یادداشت‌های بعدی، این بار می‌خواهم بگویم چه بر ما گذشت كه احمدی‌نژادی شدیم و حالا چه بر سرمان آمده كه به سختی می‌توان باور كرد كه سه بار به او رأی داده‌ایم! اگر از این متن دشمنان ما شاد می‌شوند، بروند به جهنم؛ ان‌شاء‌الله كه خداوند از این واكاوی‌ها از ما راضی شود. وقتی شادی دشمنانی كه از حمقاء هستند با شادی مردمی كه عاشق آزادگی هستند هم زمان می‌شود، ترجیح می‌دهم حمل بر وزانت نظر مردم آزاده و آزاده دوست كنم تا دشمنان احمق. احمق‌ها این قدر از این قسم یادداشت‌ها خوشحال شوید تا از خوشحالی بمیرید.

ما ثبات شخصیت داشتیم! ما صداقت داشتیم! جسارت داشتیم! صفا داشتیم! وفا داشتیم! سه رأیی‌ها می‌فهمند چقدر سخت است سه بار به كسی رأی دهی و بعد دعا كنی كه كاش می‌توانستی سه طلاقه‌اش كنی.

به قول شهید آوینی، ما از راه رفته می‌گوییم. ما تازه به احمدی‌نژاد رسیده نیستیم؛ ما نسلی هستیم كه پیش از این كه كنكور دهیم، به احمدی‌نژاد رأی دادیم. ما در هیاهوی جو و جنگ‌های تشكلی و حزبی عاشق احمدی‌نژاد نشدیم. ما احمدی‌نژاد را دیدیم، به فكر فرو رفتیم، ساده‌زیستی‌اش را دیدیم، به فكر فرو رفتیم، صفای ظاهرش را دیدیم، به فكر فرو رفتیم، افتادگی‌اش را دیدیم، صفا كردیم، لبخندش را دیدیم، صفا كردیم، نطقش را دیدیم، صفا كردیم. اما ناگهان مشایی را دیدیم، شک كردیم. نظراتش را شنیدیم، شک كردیم. حمایت‌های رئیس‌جمهور را دیدیم، شكستیم. بی‌تفاوتی‌های فرهنگی و به من چه، به تو چه‌ها را از زبان رئیس‌جمهور شنیدیم، شكستیم. كردان را دیدیم، به فكر فرو رفتیم، دفاع تمام قد رئیس‌جمهور از دروغ‌گویی و سند‌سازی كردان را دیدیم، شكستیم. انتقادهای مؤمن‌ترین و آزادترین نمایندگان از رحیمی را دیدیم، به فكر فرو رفتیم. حمایت احمدی‌نژاد از او را دیدیم، در خود فرو رفتیم و باز شكستیم. این ما بودیم كه احمدی‌نژاد را به قدرت رساندیم، ولی او ما را شكست.

ما از اوّلش احساساتی بودیم، ولی احمدی‌نژاد هم از اوّلش اشتباهی بود. ما این قدر غرق در صفای احمدی‌نژاد شده بودیم، كه وقتی سال ۸۴ گفت "مگه مشكل ما، موی جووناست، به من و تو چه ..." گمان كردیم كه منظورش موی پسران جوان است. این قدر خوش‌بین بودیم كه احمدی‌نژاد را ندیدیم؛ آن كسی را دیدیم كه احتیاج داشتیم و دوست داشتیم كه ببینیم.

یادم هست كه سال ۸۴ وقتی می‌دیدم كه طرفداران آقای هاشمی بیانیه‌ی منسوب به همسر شهید رجایی علیه آقای احمدی‌نژاد را پخش می‌كردند، به خانواده و آشنایان می‌گفتم كه "شهید رجایی فقط متعلّق به همسرش نیست كه بیانیه دهد و بگوید از احمدی‌نژاد حمایت نمی‌كنیم. چه همسرش حمایت بكند چه نكند، ما از احمدی‌نژاد حمایت می‌كنیم. احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بعدی است. احمدی‌نژاد مانند رجایی متعلق به همه‌ی مردم است!!!" همان طور هم شد، ولی هیچ وقت باورم نمی‌شد آرزو كنم ای كاش از همان اول رأی نمی‌دادیم. آن موقع چه حرف‌های بی‌ربطی می ‌گفتم؛ به هر حال ۱۷ سال بیشتر نداشتم.

كاری به كار كسی نداشتیم، سرمان به كار خودمان گرم بود. خیالمان راحت بود، ما رأیمان را داده بودیم. كشور را سپرده بودیم به كسی كه به گمان‌مان اهلش بود. فكر می‌كردیم به كسی رأی داده‌ایم كه امن و امان است و مأمن دردمندان. كمی گذشت، حرف‌هایی می‌شنیدیم از این طرف و آن طرف. احساس می‌كردیم احمدی‌نژاد مانند ناموسمان است و باید از ناموسمان دفاع كنیم. آخر آن زمان‌ها احساساتی بودیم. بعد هر چه گذشت، احساس كردیم مشكل از بدچشمان نیست، مشكل از ناموس خودمان است.

دیگران را نمی‌ دانم ولی خودم احمدی‌نژادی‌ای بودم كه با موج همراه نشدم، به حرف دلم گوش كردم و عقلم بر حرف دلم مهر تأیید زد و به احمدی‌نژاد رأی دادم. حداقل در ۸۴ چنین بود. داستان ۸۸ تفاوت می‌كرد. در ۸۸ ما دفع افسد از فاسد كردیم ولی به اشتباه؛ به جای رأی به رضایی به احمدی‌نژاد رأی دادیم تا آراء شكسته نشود و موسوی رأی نیاورد. ولی اشتباه كردیم؛ ماكیاولیستی عمل كردیم و فراموشمان شد كه ما مكلف به انجام وظیفه هستیم و شرعاً و عقلاً باید فارغ از نظر دیگران، به اصلح رأی دهیم و بس. باقی داستان هر چه شود، خواست و رضای خدا در آن است.

احمدی‌نژاد برای ما سرابی بود كه نه بهر رسیدن آب و نان به خود بلكه برای عدالت گستری برای همه به او رأی دادیم. احمدی‌نژاد برای ما سرابی بود كه گول ظاهرش را خوردیم؛ یک سراب زلال و باصفا. ما هنوز هم مانده‌ایم كه چگونه این قدر ساده‌لوح بودیم. ما احمدی‌نژاد را كه می‌بینیم، می‌ترسیم از روزی كه خودمان هم با صفایمان همه را به خود جذب كنیم و كم كم معلوم شود كه این صفا، نه بهر نور باطن، بلكه از گریم و نورپردازی بوده است. ما دیگر نمی‌خواهیم مشرک باشیم، دشمن احمدی‌نژاد الزاماً دوست ما نیست، ولی لزوماً دشمن‌مان هم نیست.

برخی معتقدند كه ما خودمان احمدی‌نژاد را بت كردیم و مشرک شدیم. بعضی می‌گویند خودمان احمدی‌نژاد را نُنُرَش كردیم و مانند بچه‌ی لوسی، هرچه خواست چه معقول و چه نامعقول برایش خریدیم و نیكی از حد و گذشت و او خیال بد كرد. ولی من به هیچ‌كدام از این ها معتقد نیستم. نظر بنده این است كه احمدی‌نژاد باهوش است و این هوش در خدمت قدرت قرار گرفت. این هوش با صداقت زاویه پیدا كرد و باهوش‌ترین سیاست‌مداران را هم یكی دو سال از واقعیت شخصیتی او دور نگه داشت. ما قربانی احساسات پاكمان شدیم، قربانی صداقت‌مان شدیم و همه‌ی این‌ها الآن ما را پشیمان كرده و به این زودی هم پریشانی این پشیمانی دست از سر ما بر نخواهد داشت. نه تنها خودم، بلكه بسیاری از احمدی‌نژادی‌های سابق و آزادگان فعلی، در یک درس متفق القول هستیم و آن این است:

سیاست عرصه‌ی دل دادن و قلوه گرفتن نیست. سیاست عرصه‌ی دل باختن نیست. در سیاست نباید حالی به حالی شد. نباید تسلیم احساسات شد. سیاست نبرد عقل و احساسات است؛ با سنگین‌ترین بها، آموختیم كه عقل، سالار احساسات‌مان باشد و پشت فرمان تصمیما‌تمان بنشیند. تعقّل، تفكّر، تدبّر؛ وقتی در سیاست از انسانی‌ترین و لطیف‌ترین وجه شخصیت ما انسان‌ها، یعنی عواطفمان سو‌ءاستفاده می‌شود، پس ما هم احساسات‌مان را تعطیل و منطق و مستندات متقن را جایگزینش می‌كنیم.

در «سنگ، كاغذ، قیچی» سیاست ایران، باید سنگ بود. نمی‌برد، ولی پاره هم نمی‌شود. نمی‌توان بر رویش نوشت، ولی شكسته هم نمی‌شود. آری؛ آن انتخابات اشتباه شاید ما را متصلّب و قلب‌مان را یخی كرده باشد، ولی از این به بعد تسلیم ظاهر حزب‌اللّهی نمی‌شویم و در مقابل ظاهر نه خیلی حزب‌اللّهی موضع نمی‌گیریم. فقط به این فكر خواهم كرد كه شخصیت مورد نظرمان، چه كرده و چقدر ممكن است كذّاب از آب در نیاید و وعده‌هایش را عملی كند.

همان طور كه شهید حمید باكری كه سرنوشت رزمندگان پس از جنگ را به سه دسته تقسیم می‌كند، می‌توانیم احمدی‌نژادی‌ها را پس از آگاهی از شخصیت و عملكرد و اطرافیان رئیس‌جمهور، به پنج دسته تقسیم می‌كنیم؛

دسته‌ی اول احمدی‌نژادی‌هایی هستند كه اصلاً اعتقاد ندارند كه اشتباه كرده‌اند و چون همواره احمدی‌نژاد را با فتنه‌گران و گزینه‌های بدتر مقایسه می‌كنند، هنوز به رأیشان می‌بالند.

دسته‌ی دوم كسانی هستند كه برای زیر سؤال نبردن خود و اثبات ثبات شخصیت‌شان، بر اشتباه‌شان پافشاری می‌كنند و هم چنان مسیر حمایت‌شان از احمدی‌نژاد را ادامه می‌دهند تا به همه بگویند ما اهل اشتباه نیستیم.

دسته‌ی سوم كسانی هستند كه می‌دانند كه اشتباه كرده‌اند و دیگر از احمدی‌نژاد حمایت نمی‌كنند، ولی انتقاد هم نمی‌كنند. سعی می‌كنند حرفی نزنند كه مبادا به كسی بر بخورد یا از میان دوستان قدیمی، احمدی‌نژادی یا بسیجی‌شان طرد شوند یا به قول خودشان دشمن شاد نشوند!

دسته‌ی چهارم كه عتیقه هستند و باید به حال خود بگریند، جمعی هستند از طرفداران احمدی‌نژاد و حتی از دشمنان او كه اكنون جذب كرامات جناب رئیس دفتر و بیت‌المال مردم -كه اكنون در اختیارش هست و از آن بذل و بخشش می‌كند- شده‌اند و خود را به پول فروخته و از كسی كه منفور مراجع عظام تقلید و نیز مطرود مقام معظم رهبری است، حمایت می‌كنند و به ازایش دستمزد می‌گیرند.

اما دسته‌ی پنجم كسانی هستند كه احمدی‌نژادی بوده‌اند، سه بار هم او را انتخاب كرده‌اند، به دلیل اعتقادشان و از روی اخلاص هم او را برگزیده‌اند، ولی چون اكنون به اشتباهشان پی برده‌اند، نه تنها از وی حمایت نمی‌كنند، بلكه در جهت جبران حداقل اندكی از تبعات اشتباهات گذشته‌شان، مدام از احمدی‌نژاد انتقاد می‌كنند. این دسته كه ما هم جزئی از آن هستیم، نه از غصه دق می‌كنیم و نه مأیوس می‌شویم. همان طور كه حمایت را حق خود می‌دانستیم، اكنون هم انتقاد را حق خود می‌دانیم. ما دسته‌ای هستیم كه چوب دو سر طلاییم و نسبت به فحش و كنایه‌های این طرفی‌ها و آن طرف‌ ها كرختیم. آن كاری را می‌كنیم كه معتقدیم حق است؛ هر كس هر چه می‌خواهد بگوید.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۲۱:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
0
0
d:
ناشناس
|
Kazakhstan
|
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
0
0
انصافا مومن و مخلصی.آفرین بر این صداقت و شجاعت.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
0
0
مطمئن باشید اگه مشایی کاندید ریاست جمهوری بشه! همین آدم بهش رای میده.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
0
0
ببینید فتنه‌گرها نمیتونید خودتونو با خراب کردن دکتر احمدی نژاد موجه جلوه بدید.
ما احمدی نژادی هستیم و ولی فقیه احمدی نژاد هم رهبر عزیزمان هستند.
.....
شما هم که اصولگراهای خودخواهی بودید که چشم موفقیت رئیس‌جمهور را نداشتید از یک وبلاگ نویس به نام احسان رستگار در سایت‌های مختلف استفاده میکنید و اینقدر مطلب ایشان را کپی پیست می‌کنید که انگار موج عظیمی از طرفداران احمدی‌نژاد به مخالف ایشان تبدیل شده‌اند.
بس کنید این باز‌ی‌ها و تهمت‌ها را. ما فتنه را به موزه تاریخ سپردیم شما هم به موزه تاریخ خواهید پیوست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
0
0
احسن به شهامت این آقا و امثالشون که به اشتباه خود اعتراف کرده وسعی در جبرانش دارند
انشاءاله ازاون دسته نیستند که بخاطر احمدی نژاد به کسی ظلم کرده و یا آبروی کسی را برده باشد!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۲/۱۰
0
0
سلام به شما جوان سلامی به مقیاس تمام اون رآی هائی که به ایشان داده نشد.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین