کد خبر: ۱۳۰۵۲۰
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۸
بازخوانی تحولات جامعه اسلامی مهندسین در دوره احمدی‌نژاد

احمدی‌نژاد با احزاب اصول‌گرا چه کرد؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- امیر مقدم*: تأثیر احمدی‌‌نژاد بر احزاب اصول‌گرا و به ویژه اصول‌گرایان سنتی چه بوده است؟

دولت محمود احمدی‌نژاد که در سال 1384 به قدرت رسید به نظر می‌رسید که پایانی بر ناکامی‌های اصول‌گرایان در تشکیل دولتی کاملاً همسو با خود باشد. چرا که او علاوه بر عضویت در دو تشکل‌ اصول‌گرا، با کمک همین احزاب و گروه‌ها نیز با رسیدن به مقام شهرداری تهران به شهرت و آوازه لازم دست یافته بود.

اما این سرابی بیش نبود چرا که احمدی‌نژاد نه تنها به تحقق این آرزو کمکی نکرد بلکه به قدرت رسیدن او پس‌رفتی بود برای احزاب اصول‌گرا.

به جرأت می‌توان گفت که دو دولت نهم و دهم، ضدحزب‌ترین دولت‌های پس از انقلاب بوده‌اند و این امر را به خوبی می‌توان در اقداماتی چون قطع یارانه احزاب، انحلال بعضی از احزاب و زمزمه منحل کردن برخی از احزاب سیاسی دیگر و عدم صدور مجوز برای احزاب جدید مشاهده کرد.

در این زمینه حتی گفته می‌شود که بیش از یک سال است که درخواست باهنر و برخی دیگر از چهره‌های شاخص اصول‌گرا برای صدور مجوز حزبی جدید در وزارت کشور دولت دهم متوقف مانده و پیگیری‌های فراوان آن‌ها نیز نتیجه بخش نبوده است.

یکی از چهر‌ه‌های با سابقه و شاخص اصول‌گرا، با یاد‌آوری خاطرات دوره خاتمی در این زمینه می‌گوید: «با آن‌که او از جناح مخالف ما بود و انتقادات ما علیه او روز و شب به گوش می‌رسید، با این حال حمایت او از احزاب بسیار بیش از دوره احمدی‌نژاد بود». او جلسه‌ای در دفتر خاتمی را به یاد می‌آورد که بنا بود در آن برای یارانه احزاب تصمیم‌گیری شود. زمانی که خاتمی به جلسه می‌آید و در می‌یابد که احزاب دعوت شده همگی از اصلاح‌طلبان هستند، با قهر اتاق را ترک می‌کند و می‌گوید منتظر می‌مانم تا آقای ... اصول‌گرا هم به جلسه بیاید. پس از آن سراسیمه با او تماس گرفته بودند که هر جا هستی خودت را برسان که آقای خاتمی منتظر شما است. به گفته این چهره شاخص اصول‌گرا اما در دوره احمدی‌نژاد کار به جایی رسید که در همان آغاز راه یارانه احزاب قطع شد.

اگر تقابل احمدی‌نژاد با احزاب اصلاح‌طلب و رقیب را قابل درک بدانیم، اما علت این رفتار احمدی‌نژاد با احزاب اصول‌گرا چه بود؟

برای پاسخ دادن به این سؤال باید بررسی را از روزهایی آغاز کنیم که فضای سیاسی کشور در تب و تاب انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 بود و شاید آنچه که بر جامعه اسلامی مهندسین از همان روزها تاکنون گذشته است تا حدودی پاسخ به این سؤال را مشخص کند؛ ضمن آن‌که قابل تأمل و البته قابل تسری به دیگر احزاب اصول‌گرا نیز باشد.

جامعه اسلامی مهندسین که در سال 1368 تأسیس شده، با حدود 400 عضو در تهران و 1000 عضو در کشور، برگزاری منظم 9 کنگره، انتشار هفته نامه جام (هرچند در مقاطعی با وقفه) و حضور جدی در تمام انتخابات‌ها، و فارغ از این‌که بود و نبود جامعه، وابستگی کاملی به حضور یا عدم حضور مهندس باهنر به عنوان دبیرکل دارد و بدون حضور او حتی یک جلسه شورای مرکزی نیز با حدنصاب لازم در سال‌های گذشته برگزار نشده است، به هر حال از استاندارهای یک حزب هرچند در سطح حداقلی برخوردار بوده و به درستی به عنوان حزبی پیشرو و سرآمد در میان اصول‌گرایان از آن نام برده می‌شود.

علاوه بر این در طول بیش از 20 سالی که از شروع فعالیت‌های جامعه اسلامی مهندسین می‌گذرد، این تشکل اصول‌گرا، بستر رشد شمار زیادی از چهره‌های نام آشنای اصول‌گرا و به ویژه تصمیم‌گیران شش سال گذشته و از جمله محمود احمدی نژاد بوده است.

غیر از مهندس باهنر، می‌توان از منوچهر متکی، سید مرتضی نبوی، سید محسن یحیوی، غلامحسین امیری، داوود دانش‌جعفری، برادران ثمره‌هاشمی، محمد ناظمی اردکانی، غلامحسین نجابت، محمدحسین ملایری، حمیدرضا کاتوزیان، حسن غفوری فرد، حمیدرضا پولادگر، مهدی مفتح، جبار کوچکی‌نژاد، احمد نیک‌فر، علی ذبیحی و ... به عنوان برخی دیگر از چهره‌های شاخص این حزب در گذشته و حال نام برد.

در سال 84 و پیش از آن‌که بحث نامزدی احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شود، اصرار فراوانی به نامزد شدن محمدرضا باهنر از سوی اعضا جامعه وجود داشت. اما باهنر این قضیه را منوط به این کرد که همه اصولگرایان بر حمایت از او اجماع کنند که البته این امر محقق نشد (این موضوع در صورت‌جلسات آن روزهای جامعه اسلامی مهندسین و جبهه پیروان خط امام و رهبری منعکس است) و البته پس از آن اعضای جامعه نه تنها از نامزدی دیگر عضو شورای مرکزی خود یعنی محمود احمدی‌نژاد نیز حمایت نکردند بلکه موضع‌گیری‌هایی که در آن روزها در رابطه با نامزدی شهردار وقت تهران از خود نشان دادند موجب شد که صحنه تعامل احمدی‌نژاد و جامعه اسلامی مهندسین بعدها دستخوش تأثیر از همین موضع‌گیری‌ها شود.

احمدی‌نژاد که علاوه بر جامعه اسلامی مهندسین، در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی نیز حضور داشت، در برابر فشارهای هر دوی این احزاب ایستاد و انصراف از نامزدی در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری به نفع کاندیداهای متبوع آنان، یعنی لاریجانی و قالیباف را نپذیرفت.

در آن انتخابات، تقریباً تمامی اعضای شاخص جامعه اسلامی مهندسین در دوره نخست به لاریجانی و در مرحله دوم علیرغم بیانیه جامعه که رأی به احمدی‌نژاد و هاشمی را یکسان دانسته بود، به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رأی دادند و از علنی کردن آرای خود نیز هراسی به دل راه ندادند.

با این حال، حضور پرقدرت دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در مجلس هفتم و نیز علقه‌های شکل گرفته میان برخی اعضای جامعه و احمدی‌نژاد در جریان مبارزات انتخاباتی و دوران عزلت، حمایت‌های برخی از آنان از نامزدی احمدی‌نژاد فارغ از وابستگی تشکیلاتی‌شان، و یا رفتار برخی دیگر از اعضای جامعه که علی‌رغم حضور در ستاد انتخاباتی لاریجانی، دل در گرو نامزدی احمدی‌نژاد داشتند، باعث شد تا چهره‌هایی مثل منوچهر متکی، داوود دانش‌جعفری، محمد ناظمی اردکانی، محمدمهدی زاهدی، مصطفی پورمحمدی و محمود فرشیدی در دولت اول احمدی‌نژاد به مقام وزارت برسند و بسیاری از نیروهای دیگر که عضو و یا نزدیک به جامعه اسلامی مهندسین بودند، نظیر حجت‌الاسلام محمدحسین موسی‌پور نیز در رده‌های میانی و استانی دولت نهم صاحب پست و مقام شوند؛ تا آنجا که رسانه‌ها جامعه اسلامی مهندسین را حزب در قدرت لقب دادند.

اما همان‌گونه که بالاتر اشاره شد، این ماه عسل چندان دوام نیافت و آن‌چه که در کوزه رابطه احمدی‌نژاد و جامعه اسلامی مهندسین بود، سرانجام به بیرون تراوید و اختلاف‌ها به تدریج علنی شد.

وزرای نزدیک به جامعه، یکی پس از دیگری و با حاشیه‌های فراوان و به دلایل مختلف کنار گذاشته شدند و جای خود را به چهره‌هایی دگیر دادند.

هرچند باهنر تلاش می‌کرد تا این عزل و نصب‌ها را طبیعی و از اخیتیارات رئیس‌جمهور نشان دهد و ناراحتی عمیق خود را از این‌گونه رفتارها علنی نکند ولی در جلسات خصوصی‌تر، صحبت‌های در گوشی در نقد رفتارها و عملکرد احمدی‌نژاد روز به روز بیشتر از گذشته به گوش می‌رسید و حتی موج اول انتقادات اصول‌گرایان از دولت احمدی‌نژاد، به نام اصولگرایان شاخص جامعه ثبت شد و بلافاصله  انعکاسی وسیع یافت.

عملکرد دولت احمدی‌نژاد در بسیاری از موارد و به خصوص موضوعات اقتصادی، با ایده‌ه‌آل‌های اعضای جامعه، به خصوص آن‌هایی که خود را صاحب رأی و نظر می‌دانستند، همخوانی نداشت و بسیاری از آنان حاضر نبودند خود را سپر بلای تیرهای انتقاداتی کنند که از گوشه و کنار، عملکرد دولت را نشانه می‌گرفتند و روز به روز هم بر حجم و شدت‌شان افزوده می‌شد. همین موضوع باعث شد تا برخی از چهره‌های شاخص جامعه مثل حمیدرضا کاتوزیان و محمدحسین ملایری، عطای حضور در جلسات را به لقای آن ببخشند و عملاً با آن خداحافظی کنند.

از سوی دیگری برخی اعضای کم‌تر شناخته شده جامعه که در طول دوره احمدی‌نژاد راه صد ساله را یک‌شبه طی شده می‌دیدند و در عین ناباوری به موقعیت‌های بالای سیاسی و اقتصادی در دولت دست یافته بودند، موج انتقادات درون‌تشکیلاتی علیه احمدی‌نژاد و دولتش را بر نمی‌تافتند و با نزدیک‌ شدن به برخی چهره‌های مؤثر در شورای مرکزی جامعه نظیر مرتضی نبوی، تلاش کردند بر وزن تشکیلاتی و قدرت تأثیرگذاری خود بیافزایند. برخی دیگر از همین چهره‌ها مانند علی ذبیحی هم کمک به دولت را بر حضور بر جامعه مقدم ‌دانستند و با استفاده از ارتباطات شخصی‌شان و فارغ از ارتباطات تشکیلاتی توانستند مقام‌هایی مثل ریاست سازمان تأمین اجتماعی را که به دست آورده بودند حفظ کنند.

همه این عوامل در کنار هم موجب شد که حمایت دبیرکل و بخشی از شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین از نامزدی احمدی‌نژاد در انتخابات سال 88 یک حمایت حداقلی و نه از صمیم قلب به نظر آید.

در آن زمان جهت‌گیری‌های اعضای شاخص و شخص باهنر به سمتی بود که انتظار سکوت و عدم موضع‌گیری جامعه وجود داشت و حتی شخص باهنر و برخی دیگر از بزرگان جامعه هم تأکید داشتند  که باید منتظر اعلام نظر رسمی جامعتین بمانیم.

اما در بدنه جامعه وضعیت به گونه دیگری بود و در نهایت فشارهایی که طیف نزدیک به دولت به مهندس باهنر وارد کردند و نیز برخی فشارهای خارج از جامعه باعث شد که جامعه اسلامی مهندسین تصمیم بگیرد که از احمدی‌نژاد حمایت کند.

با این حال، باهنر تلاش داشت که حداقل زمینه حضور دیگر چهره‌های شاخص اصول‌گرایی را که احتمال نامزدی‌شان وجود داشت در جلسات شورای مرکزی فراهم کند که طیف طرفدار دولت حتی با این قضیه نیز به شدت مخالفت کردند و در مورد حضور محمدباقر قالیباف هم آنجا که صحبت از خدمات شهرداری تهران شد آن را سیاسی کاری دانستند و جلسه را تا مرز تنش پیش بردند. 

این شکاف و واگرایی درون تشکیلاتی از تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن بیانیه‌ها و محتوای هفته‌نامه جام، برنامه ریزی برای تحت تأثیر قرار دادن کنگره نهم حزب در سال 89، تا تلاش نافرجام برای حذف باهنر از دبیرکلی و جایگزین کردن مرتضی نبوی به جای او و حذف چهره‌های منتقد و غیر همسو با دولت نظیر امیری، غفوری فرد و ...، پیش رفته است.

به عبارت دیگر ظهور احمدی‌نژاد و به قدرت رسیدن وی و نیز دوره زمام‌داری او نه تنها باعث تقویت همگرایی در حزب اصولگرایی مثل جامعه اسلامی مهندسین نشد بلکه به شکاف و واگرایی نیز در آن دامن زد و هرچند که کار به انشعاب رسمی در این تشکل‌ها نرسید، اما به جرأت می‌توان گفت که اصول‌گرایان در سال‌های گذشته با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته‌اند و این واقعیتی است که اگر احزاب اصول‌گرا آن را بپذیرند و به الزاماتش تن دهند می‌تواند پلی باشد به سمت پیروزی‌های بعدی‌شان.

از طرف دیگر به نظر می‌رسد که پس از تحولات پیش آمده در ماه‌های اخیر، اصولگرایان باید از انتقادات کلیشه‌ای که معمول سال‌های پایانی هر دولتی است فراتر رفته و ضمن پذیرش اشتباهات خود، نسبت به سهم و دامنه تأثیرگذاریشان در به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد و حمایت از او پاسخ‌گو باشند و برخی از چهره‌های شاخص اصول‌گرا نیز باید نسبت به حمایت‌های قاطع و بی‌چون و چرای گذشته خود از دولت‌های نهم و دهم افکار عمومی را قانع کنند. از جمله این افراد می‌توان به مرتضی نبوی اشاره کرد که زمانی انتشار بودجه محرمانه نظامی کشور را در زمان جنگ حق مردم می‌دانستند ولی در در دوره احمدی‌نژاد از بیان بسیاری از مسائل به مردم تا همین دو،سه ماه اخیر که هنوز طشت رسوایی احمدی‌نژاد و جریان انحرافی از بام نیافتاده بود، خودداری می‌کردند و حتی علیرغم نظر مساعد مهندس باهنر، مانع از طرح انتقادات ملایم افرادی نظیر حسن بیادی، نایب رئیس شورای اسلامی شهر تهران، در نشریه جام، ارگان جامعه اسلامی مهندسین شدند.
 
*مسؤول سابق روابط عمومی جامعه اسلامی مهندسین و دفتر مهندس باهنر
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۰
0
0
درود بر دکتر محمود احمدی نژاد
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین