آفتاب: خبرگزاری ایلنا در ویژههای روز جهانی کارگر خود گزارشهایی را به چاپ رسانده است. یکی از این گزارشها به موضوع کودکان کار اشاره دارد که معمولا در این روزها کمتر کسی از آنها و سرنوشت و شرایط سختشان یادی میکند.
اين هفته، هفته كارگر است. ايامي كه شاید فرصتي باشد براي شنيدن درددلهاي كارگري، انتقاد، وعده و وعيد و يا تقديم يك شاخه گل ناقابل به كارگران عرقريخته و زحمتكش!
كمي به دور و برمان نگاه كنيم. در اين ميان نانآوران كوچكي نيز هستند كه نه دست پرمهري آنها را نوازش ميكند و نه آغوشي براي حمايتشان باز شده است. نميخواهيم بوسه بر انگشتان كوچكشان بزنيم، تنها كمي تامل كافي است!
كارگاههاي كمنور زيرزميني، مغازههاي كوچك صنعتي، واحدهاي توليدي و .... هزاران هزاران كودك را در خود ميبلعد، بيآنكه نگاهي نگران عاقبت آنها را جستوجو كند.
اين روزها چشمها به روي كودك كار بسته مانده و اذهان پرادعاي مسوولان به روي هزاران كودكي كه پنهاني كار ميكنند و مورد انواع بهرهكشيها واقع ميشوند خنثي مانده است.
دست لاجون كودك و آجر سنگين كورهپزخانه
كودك سياهسوخته، پاها را تا عرض شانه باز كرده و آجرهاي تازه از كوره درآمده را با كهنه دستمال مرطوبي پاك ميكند. با دستهاي كوچكش ضربههاي لاجوني به آجر ميزند تا گردههاي آن جدا شود. حميد چهار سال دارد و در كورهپزخانههاي محمودآباد كنار برادر، مادر و خواهرش كارگري ميكند.
شيرين براي خودش يك بانوي تمام و كمال است. مادرش به دليل فقر از صبح خروسخون تا بوغ سگ در خانههاي مردم را ميشورد و ميسابد.
شيرين هر روز صبح با راهي كردن برادرهاي قد و نيمقدش براي كار، خواهر كوچولوي دو سالهاش را به كمر ميبندد و تشت پر از لباس چرك برادرهاي شيطانش را با دست چنگ ميزند، عصرها با همان كودك روي كول به كانون حمايتي كودكان كار به پامنار ميرود و شبها با كورسوي نوري كه از خيابان به حياط ميتابد، محتاطانه درس ميخواند. برادر شيرين دياليزي است و كليههايش را بابت مصرف آب نامناسب در كارگاه توليدي از دست داده است.
دار قالي و سر انگشت ريز كودكان
ناهيد، رقيه، فريده و انسيه با انگشتان كوچك، اما ماهر خود بهترين قالي دستباف تبريز را ميبافند. در روستاي دورافتاده آنها اكثر كودكان در كارگاههاي كمنور و مرطوب قاليبافي ميكنند و با تحمل غرولندهاي صاحب كار، در آخر كار هم حقالزحمه آنها با پدرشان تسويه ميشود و باز در عين نانآوري، نانخور محسوب ميشوند. اكيپ دستهجمعي آنها از صبح تا شب جان ميكند تا رضايت صاحب كار را به دست آورد. كودكي آنها پشت دار قالي مخفي مانده است.
عطيه چشمان گيراي عسلي دارد و تا دو سال پيش شاگرد درسخوان مدرسه شبانه بوده. اولياي مدرسه و اعضاي يكي از انجمنهاي حمايتي به دليل غيبتهاي مكرر، جوياي احوالات عطيه ميشوند و با مراجعه به خانه خشتي و بيغوله دختربچه 14 ساله با ديدن پردهاي كه به تنفروشي دختر بچه اختصاص داشت، به دلايل غيبت و تركتحصيل طفل معصوم پي ميبرند!
فقر و نداري آمار ندارد
امثال عطيه، ناهيد، رقيه، حميد و هزاران هزار كودك كار در كشور زياد است، اما عدهاي با زبالهگردي، دستفروشي يا تكديگري در سر چهارراهها به چشم ميآيند و عدهاي هم پنهان و آرام تلف ميشوند.
در ميان همين جان كندنهاي بيوقفه كودكان، كسي اشارهاي به وضعيت كودكان كار ، قربانیان جنسي، كودكان حملكننده مواد مخدر و .... نميكند.
حال مسوولان آمار و ارقام هم دهند، فرقي نميكند. فقر و نداري آمار نميخواهد، چشم بصيرت و نگاه بيادعاي جسور ميخواهد! نگاهي كه حتي دورترين و كوچكترين مكان خواب يك كودك كار را جستوجو كند.
با وجود فقر آماري در ايران در هر حوزه از جمله كودكان كار، همچنان راه انكار اين معضل به روي مسوولان باز گذاشته شده است.
مريم پناهي عضو كانون فرهنگي، حمايتي كودكان كار در گفتوگو با ايلنا به تحقيقي پيرامون 20 مورد از انواع كار كودكان اشاره ميكند و ميگويد: كودكان كار جنسي، كودكان گلفروش، كودكان حملكننده موادمخدر، كودكان بزرگراهي، كورهپزخانهها، كودكان كار خانگي، كارخانهها، مزارع، دامداريها و كودكان ازدواج كرده از جمله مواردي هستند كه مورد بررسي قرار گرفته و شرايط آنها سنجيده شده است.
او در پاسخ به سئوالي پيرامون آمار مربوط به اين كودكان، ادامه ميدهد: بزرگترين معضل مربوط به اين قبيل كودكان خلاءهاي آماري است؛ چرا كه كار كودك در خانهها ناديده گرفته شده و تعداد بيشماري از كودكان در شرايط بسيار نابسمان كاري و دور از چشم مردم و مسوولان مشغول به كار هستند.
اجحاف مضاعف با وجود فقر آماري
پناهي عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار ميگويد: وقتي ده سال گذشته كار خود را در محله پامنار آغاز كرديم، تعداد كودكان به 30 نفر نميرسيد، اما در حال حاضر بعد از گذشت ده سال، هزار و 200 كودك در پامنار تحت حمايت انجمن هستند و اين روند در ساير انجمنهاي حمايتي پراكنده در كشور كه پيرامون كودكان فعاليت ميكنند، نيز مشاهده ميشود.
پناهي به تحقيقات صورت گرفته اشاره ميكند و ادامه ميدهد: روستاهاي تبريز، بالاترين آمار مربوط به كودكان كار در قاليبافخانهها و يا كارگاهها را دارند كه بهترين قاليها را با ارزانترين قيمت ميبافند؛ چرا كه گرههاي در هم تنيده شده توسط انگشتان ريز كودكان به خوبي بافته ميشود. سختي كار كودك در روستاهاي زابل، زاهدان، سيستان و بلوچستان، بسيار چشمگير بوده و اين مساله بيشتر شامل دختران كار است كه بيشتر در معرض انواع آسيبهاي جسمي، جنسي، روحي و عاطفي قرار دارند.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار ادامه داد: متاسفانه در حال حاضر دغدغهاي در شهرداري وجود دارد كه بر اين اساس نسبت به جمعآوري فلهاي كودكان كار در خيابانها اقدام ميكنند. در حالي كه تعداد كثيري از كودكان با كار در كارگاههاي زيرزميني و توليدي هر گونه تحقير و توهيني را تحمل ميكنند و شاهد انواع تبعيضها هستند.
اين فعال حوزه كودكان تصريح ميكند: در حال حاضر كارفرمايان اين كودكان هزاران خواسته و توقع بيجا در كارگاههاي تنگ و تاريك دارند و با انواع و اقسام آزارهاي جسمي، روحي، رواني و .... آنها را شكنجه ميدهند.
فشار چهار چنگولي انجمنها و فشار مضاعف مسوولان غافل
پناهي از نگرانيها ميگويد: گزارشهايي رسيده مبني بر اينكه كودكان خارج از چرخه تحصيل و يا ترك تحصيل كردههايي كه چوب فقر خانواده را ميخورند، در صورتي كه نتوانند كار پيدا كنند و يا شانس به آنها رو نكند، شلاق پدر و يا سركوفت مادر هر 20 روز يك بار آنها را تهديد ميكند و يا اگر دختر هم باشند، نيروي كار خانه محسوب ميشوند.
عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار به هفته كارگر اشاره ميكند و به حرفهاي تكراري ده سال گذشته ميرسد و ميگويد: تمام انجمن و كانونهاي حمايتي مربوط به كودكان مانند جزيرهاي متروك تلاش ميكنند تا سختي پديده كار كودك را از طريق پرداخت كمك هزينه تحصيل كم كنند، اما اين كار از وظايف مسلم دولت است؛ چرا كه ايران از نظر منابع ثروتمند است.
او از آموزش و پرورش ميخواهد تا به كودكان خارج از چرخه تحصيل توجه كند و ميگويد: با همان فشار چهارچنگولي كه انجمنها براي هدايت كودكان به سمت آموزش به كار ميبرند، دو برابر اين نيرو در آموزش و پرورش صرف بازماندن اين كودكان از چرخه تحصيل ميشود!
كودك كار در آرزوي ازدواج با نانآور ديگر
كودكان كار نه تشكيلات و صنفي دارند و نه با حقوق خود آشنا هستند. كورسوي اميد آنها به تعدادي از انجمنهاي حمايتي است كه اين انجمنها هم با بيعنايتي مسوولان مواجهند.
علي 12 ساله، كودك گلفروش جاده بهشتزهرا آرزو دارد وقتي بزرگ شد با زهرا كه شيفت صبح گل ميفروشد، ازدواج كند و ميخواهد آنقدر پول جمع كند تا شايد روزي بتواند زهرا را زير مشت و لگدهاي ناپدرياش راحت كرده و او را با خود به دنياي آرامش ببرد.
كودكان كار نميدانند كه مطابق با ماده 79 قانون كار كودكان و نوجوانان، به كار گماردن افراد كمتر از 15 سال تمام، ممنوع بوده و نزديك به هفت سال نيز از پيوستن ايران به مقاولهنامه 182 سازمان بينالمللي كار مبني بر منع بدترين اشكال كار براي كودكان وجود دارد، اما آيا مسوولان هم به قوانين اشراف دارند؟
فاطمه قاسمزاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان كار ايران به ايلنا ميگويد: اين امكان وجود دارد كه كودكان كار 15 سال به بالا مورد نظارت و حمايت قرار گيرند اما چون وزارت كار، نانآوري كودكان زير 15 سال را مجاز نميداند، نظارتي هم بر روند اجراي اين قوانين نميكند. در عين حال هيچ نظارتي هم بر كارگاههايي كه تعداد كارگرهاي شاغل در آن كمتر از 10 نفر بوده، نیست چرا که این کارگاهها را از شمول قانون كار خارج ميدانند و به اين بهانه كه تعداد نيروهاي نظارتي كم است، از اين امر مهم سر باز ميزنند.
كودكان كار اتحاديه ميخواهند
اين فعال حوزه كودكان با اعلام اينكه فقر مالي خانوادهها باعث افزايش تعداد نانآوران كوچك شده است، ميگويد: سازمانهاي دولتي بايد براي كاهش رنج كودكان گام بردارند چرا كه متاسفانه كار كودك قابل حذف نيست و از روي تفنن انجام نميشود، بلكه فقر، كودكان را به كار وا ميدارد.
او ادامه ميدهد: كودكان كار تشكيلاتي ندارند كه منافع خود را در چارچوب اتحاديهها حفظ كنند، در حالي كه بايد براي كودكان كار نوجوان در سنين 15 تا 18 سال، جايگاهي در نهادهاي غيردولتي در نظر گرفته شود تا بتوانند مشكلات خود را مطرح كنند. چرا كه اين نوجوانان با نداشتن اتحاديه و ارگان نظارتي از بسياري حقوق مسلم، محروم ميشوند.
قاسمزاده به معضل ديگري اشاره ميكند و ميگويد: نظارت وزارت كار بر روي كارگاهها هم از نظر كيفي مشكل دارند و هم از نظر كمي؛ به طوري كه با كم بودن تعداد نيروهاي نظارتي توانايي نظارت بر كار كودكان از عهده وزارت كار ساقط است.
عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان كار ايران تاكيد ميكند: سالها از مصوبه هيات دولت مبني بر اينكه كارگاههاي كمتر از ده نفر جمعيت از شمول قانون كار خارج هستند، میگذرد در حالي كه اين مساله با وجود تعداد زيادي كودك شاغل در كارگاههاي اينچنيني يك نقص بزرگ است.
او به ضعف قوانين نيز ميپردازد و ادامه ميدهد: از ناحيه قانون هم به كودكان اجحاف ميشود چرا كه تنها در دنباله قانون كار بزرگسالان، چند ماده به كودك كار اشاره كرده و از ديدگاه قانوني تدبيري براي كودكان كار نشده است و زمان كار كودكان تنها نيم ساعت با كار بزرگسالان تفاوت دارد، در حالي كه نيم ساعت مشكلي از معضلات عديده كودكان كار كم نميكند و در طي نيم ساعت نميتوانند مهارتي ياد بگيرند و كودكي كنند.
سهم گم شده كودكان كار در هفته كارگر
هفته كارگر كه در اصل يادآور مبارزات كارگران در دورههاي مختلف است ميتواند فرصت مناسبي براي طرح معضلات و كاستيهاي مربوط به كودكان كار باشد چرا كه دولت ايران در سال 80 به مقاولهنامه 182 حقوق بنيادين كار پيوسته و كنوانسيون حقوق كودك را در سال 70 امضا كرده است. تمام قوانين با تمام كاستيها و ضعف در اجرا براي آن است كه شايد فشارهاي وارد آمده بر روي كودكان كه نشات گرفته از فقر است، جبران شود.
كودكان كار بايد بتوانند سهمي از حق خود براي كودكي را ادا كنند و مانند ساير شهروندان از حقوق انساني مانند آموزش، بهداشت، تغذيه مناسب، اوقات فراغت، تامين اجتماعي و ... برخوردار شوند نه آنكه به واسطه فقر و شرايط نامناسب كاري با ساير معضلات مانند اعتياد، آزار جنسی و ... دست و پنجه نرم كنند و مشكلي به معضلات آنها افزوده شود.
به لقمههاي كوچك كودكان كار تامل كنيم
بياييد به كثيفي لقمههاي غذا در مخازن زباله شهرداري براي كودكان كار فكر كنيم، كيسه سياهرنگ مواد مخدر كه توسط كودكان جابجا ميشود و يا به حرارت كورهپزخانهها، كورههاي ذوب مواد اوليه و صدها پله زيرزميني كه كودكان با سرازير شدن در اين كارگاهها جاي پاي كودكان آينده را هم براي چنين سرنوشتي باز ميكنند، بيانديشم.